احمدینژاد سختكوش است نه احیاگرگفتمان امام و انقلاب
عباس سلیمینمین مدیر دفتر مطالعات و تدوین تاریخ ایران به یادداشت داریوش سجادی پاسخ داد. آنچه در پی میآید، متن نامه سلیمینمین خطاب به سجادی است:
جناب آقای داریوش سجّادی
باسلام، در پاسخ به مقاله مورخ 17/5/88 جنابعالی تحت عنوان «اختلاف خانوادگی فرزندان انقلاب» باید عرض كنم خوشحالم كه ورود به مباحث نظری و سوابق تاریخی موضوعات مهم و مبتلابه جامعه، باب تبادل دیدگاهها را گشوده است. هرچند امیدوار بودم در این وادی امكان چاپ همه نقطهنظرات شما نسبت به آنچه توسط اینجانب مطرح شد در روزنامه اعتمادملی فراهم بود تا چارچوب بحث فیمابین منحصر به نقلقولی از مقاله «ماهیت اتفاقات تهران» نشود. مقاله فرصت چاپ نیافته «قرآن ناطق منم!» كه تصویری از آن را لطف فرموده برایم ارسال داشته بودید میتوانست مبنای مناسبتری برای تعاطی اندیشهها باشد. ابتدا باید یادآور شوم خلاف استنباط به عمل آمده هرگز در نامه مورد نظر، بنا بر قلمداد نمودن حضرتعالی به عنوان یكی از نزدیكان جناب آقایهاشمیرفسنجانی نبوده است. همچنین تقسیم آرا به آرای كیفی و غیركیفی، بخشی از یك خط تبلیغاتی در جریان حوادث پس از انتخابات بود كه خواسته یا ناخواسته این تقسیمبندی به نوعی در مقاله «ماهیت اتفاقاتی در تهران» حضرتعالی نیز تجلی یافته است. پیش از این در توضیحاتی كه نگاشتم، برای اثبات این برداشت، فرازی مورد اشاره قرار گرفت و اكنون به فرازی دیگر توجه كنیم: «این اشتباه بزرگی است كه بعضا تحلیلگران پایگاه تودهای احمدینژاد را صرفا متعلق به تودههای روستایی معرفی مینمایند.
واقعیت آن است كه احمدینژاد نیز به سهم خود برخوردار از پایگاه تودهای مستحكم و گستردهای در سطح ایران است كه هنوز به میدان نیامده. طبقهای كه روستا بخشی از آن است كه همه آن نیست و اقشار فقیر و فرودست شهری و حاشیه شهری در كنار طبقات مذهبی را نیز شامل میشود. اینك و با توجه به چنین مختصاتی از سطح تنازع دو طبقه سنتی و مدرن در ایران میتوان علت و شدت مخالفت طبقه متوسط و مدرن ایران از (با) احمدینژاد را فهم كرد اما متقابلا نمیتوان منكر آن شد كه احمدینژاد نیز دقیقا همانكاری را میكند كه پیشتر محمد خاتمی میكرد و آن اتخاذ گویش و منشی منطبق با خرده فرهنگ متعلق به پایگاه تودهای خود است. نه خاتمی در اتخاذ چنان گویشی تظاهر میكرد و نه احمدینژاد ریایی در ادبیات خود دارد. هر اندازه طبقه متوسط ایران از كردار و گفتار احمدینژاد منزجر باشند گریزی از این واقعیت ندارد كه به همان اندازه طبقه سنتی ایران از آداب و سلوك و ادبیات اصلاحطلبان اعم از خاتمی یا موسوی متنفر بوده و هستند.»
جسارتا اجازه بدهید برداشتم را صرفا از این مقاله خدمتتان همان اعلام نمایم كه قبلا بیان شده بود. این دستهبندی صرفنظر از اینكه با واقعیات سیاسی و اجتماعی ایران انطباق ندارد، نوعی ارزشگذاری را در بطن خویش در قالب واژههای «مدرن»، «روستایی» و... دارد. اینكه میفرمایید در مقالهای دیگر تحت عنوان «تغار شكسته تهران» به صراحت این ارزشگذاری تفییح شده است، اینجانب این مطلب را از جنابعالی میپذیرم اما متاسفانه باید عرض كنم مقاله جدیدتان را ندیده بودم. بنابراین اگر باید هر دو مقاله مبنای قضاوت قرار میگرفت، از آن غفلت نمودهام كه از این بابت پوزش میطلبم!
اجازه دهید در مورد بخش دوم فرمایش شما عرض كنم بنده خود را در جایگاهی نمیبینم كه شخصیتهای موثر در تحولات سیاسی جامعه ایران را جزو خانواده انقلاب ندانم. همچنین قرینهسازیهای تاریخی و «جملیزه» كردن مسائل بعد از انتخابات دهم ریاستجمهوری را نیز نمیپسندم اما این مساله موجب نمیشود تا به صورت منطقی در صدد نقد و رفع نواقص و ضعفهایی ملموس و مشهود برنیاییم، زیرا بعضا با ناراستیها و انحرافاتیروبهرو هستیم كه به وجهه نهضت بزرگ ملت ایران لطمه وارد میسازد. انقلاب اسلامی الگویی امیدبخش در جهان معاصر ـ كه دیكتاتوری سرمایه همه را به زیر سلطه میخواند ـ به سرعت ملتها را به خود جلب كرده است، بنابراین اگر نتواند عدالت وعده داده شده را دستكم در ابعادی به اجرا درآورد، آرزوی دشمنان و بدخواهان برای اثبات ناكارآمدی این نهضت استقلالطلبانه محقق خواهد شد. خوشبختانه تاكنون انقلاب اسلامی توانسته مشكلات نظری و عملی را یكبهیك پشت سر گذارد. بدون شك ملت ما با درك موقعیت خویش در جهان معاصر همانگونه كه تاكنون بر مشكلات داخلی فائق آمده با تدبیر از «گردنه»كنونی نیز عبور خواهد كرد. در این مسیر قطعا قادر خواهد بود كدورتهایی را كه تلاش شد بر جامعه آرام اما پویا و رو به جلوی ما تزریق شود، برطرف نماید. پیشرفت جامعه در گرو همكاری جدی اعضای دلسوز این مرز و بوم خواهد بود. امید آنكه ملت با شناخت دقیق قوتها و ضعفهای فرزندان لایق خویش، هر یك از آنها را در جایگاهی قرار دهد كه مصالح جامعه به بهترین وجه ممكن تامین گردد اما یادآوری این نكته نیز خالی از لطف نخواهد بود كه ما به قدر كافی از منیتها ضربه خوردهایم. آنچه میتواند رشد جامعه ما را سرعت بخشد دیدن خود «در قالب ما» است.
بنده نه آقای احمدینژاد را «معجزه هزاره سوم» میپندارم، و نهتنها تلاشگر در مسیر احیای گفتمان امام و انقلاب بلكه ایشان را فرد سختكوشی میدانم، بنابراین مادامی كه منیت بر او حاكمیت نیافته از آنجا كه رای مردم را كسب كرده میتواند در جهت حل مشكلات، مفید واقع شود. جناب آقای سجادی، در برابر ایرادات جناح اكثریت در انتخابات اخیر، نیازمند آن نیستیم كه به جناح اقلیت با محوریت آقای هاشمی تمسك به «منمها» را بیاموزیم زیرا كه تحصیل حاصل است. متاسفانه همینگونه پندارهها، سهمخواهیهایی را موجب شد كه قانون و عدالت را در جامعه ما به چالش كشید. بنابراین به جای چنین رهنمودهایی، به صواب نزدیكتر خواهد بود اگر همه نیروهای عضو خانواده را از منیتها دور سازیم.
روزنامه اعتماد ملی
سه شنبه 20 مرداد 88
با سلام جناب استاد سجادی
پاسخحذفبا ارادات ویژه از شما دعوت میکنیم با ارسال شماره تلفنی جهت تماس و گفتگو این مجموعه را مورد لطف قرار دهید
مجموعه رسانه ای هشدارنیوز