۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۹, یکشنبه

زيبـــــــــــــائی ايرانی

« براد شرمن» كانديداي حزب دمكرات آمريكا كه تحت حمايت شديد لابي صهيونيستها مي باشد اخيراً طي يک سخنرانی در كنگره آمريكا مواضع خصمانه و اهانت آميزي را نسبت به دولت و ملت ايران ابرازكرده وضمن « پليد»! توصيف كردن مردم ايران در فرازي از سخنانش اظهار داشته :

« محاكمه 13 جاسوس يهودي در ايران تنها بخاطر دين شان بوده و جامعه يهوديان در ايران مورد بي عدالتي و آزار قرار دارند.»

« شرمن» همچنين در مقام اعتراض به اجازه ورود خاويار و فرش ايران به بازار آمريكا توسط كاخ سفيد ضمن اعتراض به اين تصميم مدعي شده :

« خاويار ايران مملو از خون است ! و در فرش هاي ايران اجساد پيچيده شده اند ! و زمان آن رسيده كه آمريكا تا زمانيكه 13 يهودي در شيراز آزاد نشوند با دولت ايران مقابله كند»!

مقاله « زيبائي ايراني» در پاسخ به اظهارات گستاخانه « شرمن» در نشريه گلف 2000 در آمريكا درج شده است.
« براد شرمن » نماينده كنگره آمريكا اخيراً طي اظهاراتي در كنگره آمريكا مدعي شده ملت و دولت ايران پليدترين! مردم و دولتهايند كه با كشتن يهوديان تشفّي خاطر مي يابند. وي براي اثبات اين ادعاي گستاخانه به محاكمه 13 يهودي در شيراز به اتهام جاسوسي براي دولت اسرائيل استناد كرده . متهميني كه خود شخصاً مسئوليت جرمشان را بعهده گرفته و صريحاً به آن اعتراف كرده اند و علي رغم اين جُرم آشكار و سنگين از جانب قوه قضائيه ايران با محكوميت هاي رقيق زندان مواجه شده اند.

اينكه « شرمن» با استناد به اين ادعاي كاذب مي كوشد دولت و ملت ايران را جامعه اي يهود ستيز معرفي كند نشان دهنده فقر سواد ايشان از تاريخ مكتوب 3000 ساله ايراني است كه طي آن يهوديان دوشادوش ديگر هم وطنان ايرانيشان ، قرنها با صلح و مؤدت در كنار يكديگر زندگي كرده و در تمامي غم ها و شادي ها و فراز و نشيب هاي اين كشور ديرينه شريك و سهيم بوده و مي باشند . اما اينكه تلاش شود از حق مشروع حكومت ايران در مجازات 13 شهروند يهودي اش بواسطه ارتكاب عملي مجـــرمانه تلقي خشونت ورزي و «آنتي سيميتيزم » حكومت در تهران شود ، اين امر ناشي از رقت قلب تصنعي جناب آقاي « شرمن» است !

اين در حاليست كه كل تراژدي خيانت 13 شهروند يهودي در ايران مسئله اي كاملاً داخلي است كه نه ايرانيان يهودي و نه ديگر ايرانيان اجازه دخالت ديگر كشورها را در اين خصوص به ايشان نمي دهند . ملت ايران اعم از مسلمان و يهودي و مسيحي و زرتشتي ، ملت صغيري نيست كه محتاج به التفات و بنده نوازي نمايندگان هيجان زده آمريكا باشند . اين ملت خود راساً قادر به حل مسائل داخلي اش بوده و خواهد بود .

اينكه « شرمن » در فحاشی هاي هيستريك و خصمانه خود عليه ملت نجيب و سربلند ايران معترض صدور مجوز اخير كاخ سفيد جهت ورود خاويار و فرش ايران به بازار آمريكا شده و گستاخانه ادعا كرده « خاويار ايران آغشته به خون است! و فرش هاي ايران مستوره اجساد! و تا زمانيكه دولت ايران در سياست هاي خود تجديد نظر نكند ، كاخ سفيد نبايد به استقبال ايران برود » اين امر مبين عدم شناخت ايشان و همفكران ايشان از هويت و شخصيت تاريخي ايرانيان است .

ايراني در تمام طول تاريخ تمدن 3000 ساله خود به خوبي آموخته كه منزلت و تشخّص خود را به بهائي ناچيز نفروشد .

اين ملت هنوز آنقدر سفله نشده و نخواهد شد كه اعتبار و تشخّص تاريخي خود را با بهاي قليل چند تُن خاويار و چند تخته فرش معاوضه كند .

ايراني به خوبي به اين آموزه پايبند است كه حتي در اوج نياز و استيصال ، شرف و حيثيت تاريخي خود را در معرض حراج نگذارد .

چنانچه آقاي « شرمن» تصور كرده با مجوز ورود خاويار و فرش براي ايرانيان ، خاصه خرجي شده و ايراني ها به پاس اين ابراز لطف ! ودر مقام قدرداني حاضرند همچـون سگان ! براي ايشان دم بجنبانند! بشدت از واقعيت هويت و تمدن ايراني بي اطلاعند .

بزرگترين رهبر ديني ايرانيها «حسين بن علي»است كه از 14 قرن پيش اين آموزه را به ايرانيان بخوبي آموزش داده كه :

« نه مرگ آنقدر وحشتناك است و نه زندگي آنقدر شيرين ، كه شرف انساني را بتوان به آن فروخت »

آقاي « شرمن» بايد اطلاع داشته باشند كه چنانچه خاويار ايران بوي خون مي دهد اين ناشي از خون دلي است كه صياد زحمتكش ايراني براي سير كردن شكم خانواده اش خورده كه اكنون ايشان با فراغ بال اقدام به صرف آن در كنار گيلاس شامپاين شان در كمپينگ هاي انتخاباتي خود مي نمايند .متاسفانه آقاي شرمن نتوانسته قبل از خاويار ايران بوي خون را از ميان آرواره كوسه هاي خليج فارس ايران استشمام كند كه اسباب سورچراني شان با دريدن پيكر مردان و زنان و كودكان بي گناه ايراني كه با شليك موشك ناوگان وينسنس به هواپيماي مسافربري ايران به قعر خليج فارس پرتاب شدند ، فراهم گرديد !!!

فرش هاي ايران هم ثمره كم سوئي چشم هاي دختران نجيب روستاهاي ايران است كه به نيت تامين مالي خانواده زحمتكش شان ، جواني خود را در پاي دارهاي قالي فرسوده مي كنند تا اكنون آقاي « شرمن» كفش هايشان را با فراغ بال در ضيافتهاي ديپلماتيك بر روي آنها بفشارند و اگر دفاع مشروع و بحق يك ملت از استقلال و آزادگي شان را مي توان « بي شرمي » ناميد ، دخالت آشكار و گستاخانه يك دولت مدعي دمكراسي در كودتائي نظامي عليه يكي از ملي ترين و محبوبترين دولتهاي دهه 50 در ايران را چه نامي بايد گذارد ؟

متاسفانه آقاي « شرمن» سكوت نجيبانه جامعه ايراني مقيم آمريكا را كه با برخورداري از توانمندي بالاي فوق تخصصي و اقتصادي ، بدون توقع در حال ارائه بيشترين خدمات مفيد به جامعه آمريكايند را به غلط حمل بر بي غيرتي ايشان كرده.

چنانچه آقاي « شرمن» جهت تامين نظر لطف حاميان انتخاباتي اش ملزم به ابراز چنين ادعاها و اهانتهاي گستاخانه اي به ملت ايران است ، مي توانند با اجتناب از اين رويه ناصواب ، واقعيت فرهنگ و تمدن ايراني را برسميت بشناسد تا ايرانيان مقيم آمريكا نيز گوشه چشمي به ايشان كرده و نيازهاي مالي ايشان را سخاوتمندانه تامين نمايند مشروط برآنكه ايشان بجاي ساختن داستانهاي وهم آلود از ايران، واقعيت تاريخ و فرهنگ ومعرفت و هويت و عرفان و دانش و تمدن ديرينه و چند هزار ساله و پر افتخار ايران را برسميت بشناسد و در مقابل اين منظومه پر قدمت اگر نمي تواند خاضع باشد، لااقل هتاك نباشد .

همسايگان عرب ايران معتقدند :

« دستي را كه نمي توان گاز گرفت ! بايد بوسيد» اما آقاي « شرمن» مي توانند بر خلاف اعراب از گاز گرفتن دستي كه شايسته بوسيدن است، اجتناب كند.



داريوش سجادي

30 تير79

آمريکا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر