۱۳۹۲ خرداد ۵, یکشنبه

دام زُلیخا!


بررسی ابعاد اخلاقی تهیه فیلم تعرض استاد دانشگاه زنجان به یک دختر دانشجو
ماجرای تهیه و انتشار فیلم تعرض معاون دانشجوئی دانشگاه زنجان به يکی از دانشجویان دختر این دانشگاه بی شک لکه ننگ بزرگی بر دامن جامعه دانشگاهی ایران است. اما این رسوائی قبل از آنکه دامن گیر استاد مزبور باشد مؤید عمق بی آزرمی و بی شرمی آن دسته از دانشجویانی است که تن به چنین بازی کثیفی داده اند.

فیلم منتشره از آن واقعه با تصریح و تعجیلی که فیلمبرداران در آن فیلم از دور کردن دختر مورد نظر از کانون ماجرا دارند در کنار اصرار دانشجویان مبنی بر عدم برخورد مسئولین با آن دانشجوی دختر و اعتراف ایشان مبنی بر برنامه ریزی از قبل تدارک دیده شده با ایشان جهت تهیه آن فیلم، مُبینی مستند از قصد قبلی و تعمدی دانشجویان از ایجاد یک تله اخلاقی برای استاد مزبور است.

دانشجویان مزبور با طراحی چنان دام غیراخلاقی خواسته یا ناخواسته استاد مزبور را ولو آنکه اتهامات مزبور به وی مبنی بر فساد اخلاقی برخوردار از صحت نیز باشد، اکنون در موضعی مظلومانه قرار داده و متقابلاً خود و جمیع دانشجویانی را که ساده اندیشانه تن به این قائله داده اند را در سکوی اتهام بی اخلاقی و بی شرمی نشانده اند.

ظاهراً ایشان با اتکای بر جمیع قوای عقلی و هوش و ذکاوت دانشجوئی خود به این نتیجه رسیده اند که کثافت را با کثافت باید پاک کرد.

معلوم نیست چه بلائی بر سر جامعه دانشگاهی ایران آمده که اکنون اعضا این خانواده تا این درجه به قعر و حضیض بی اخلاقی سقوط کرده اند.

دانشجویان مزبور ظاهراً متوجه نیستند با دست زدن به چنین اقداماتی فتح باب کننده چه سلوک نامیمون و نحسی در برخورد با مشکلات صنفی و دانشگاهی خود شده اند.

روشی که چنانچه جو آن بالا بگیرد تبعاتی همه جانبه خواهد داشت که بلاشک سهم بالائی از آن دامن گیر ایشان خواهد شد.

کدامیک از دانشجویان مزبور و دیگر همدلان با ایشان حاضرند یا می توانند تعهد دهند تا چنانچه چنین دام یا فتنه مشابه از این نوع بر سر راه ایشان قرار گیرد، توان خویشتن داری و پارسا کیشی خواهند داشت؟ آن هم در موقعیتی که رقیب دست بالا و توانا را در طراحی هائی از این دست دارد.

اساساً چه عقل و منطق یا مرجع و مرکزی به ایشان اجازه داده و می دهد تا در مقام خدائی نشسته و با طراحی تله های اخلاقی برای دیگران ضریب سنج تقوا یا عدم تقوای طعمه های خود شوند؟

برای تادیب استاد مزبور حال هر که هست و هر چه کرده یا می خواسته بکند هیچ اصل اخلاقی مجوز آن را نمی دهد تا وی را در موقعیت معصیت قرار داده و خوش باشانه و در مقام خدائی در سر بزنگاه و با موضعی فاتحانه چوب مکافات و رسوائی بر پیکرش کوبید.

اگر دیوار اخلاق فرو ریزد تبعات آن استثنا پذیر نیست.

ذکر خاطره ای از مرحوم مصدق که علی الظاهر یکی از اصلی ترین مراجع و چهره های مورد وثوق این دسته از دانشجویان است، باید و می تواند الگوی رفتار اخلاقی برای ایشان باشد.

مزید اطلاع دانشجویان محترم قابل عرض است که زمانی که مرحوم الهیار صالح رهبری جبهه ملی سوم را به عهده داشتند، رهبران شاخه دانشجوئی جبهه ملی طی نامه ای گلایه آمیز نسبت به مدیریت آن مرحوم خطاب به مرحوم مصدق عارض شدند و دکتر مصدق نیز در پاسخ به ایشان مرقوم داشت:

نامه شما دانشجویان آنقدر به لحاظ شکلی بد بود که من اساساً متوجه محتوای آن نشدم. لطفاً نامه را مجدد نوشته و آنجا که مرقوم کرده اید: آقای الهیار صالح گفت، مرقوم فرمائید آقای الهیار صالح فرمودند و آنجا که اظهار داشته اید: آقای الهیار صالح نوشتند. بفرمائید: آقای الهیار صالح مرقوم فرمودند تا بعد از آن نامه شما را مطالعه کرده و پاسخ را خدمت تان ارسال نمایم. (نقل به مضمون)



متاسفانه دانشجویان دانشگاه زنجان وارد بازی کثیفی شده اند که خیلی پیشتر از ایشان گروهک تروریستی مسعود رجوی با خلاقیتی بالاتر از این چند جوان هیجان زده و احساساتی آغاز کننده آن بود.

تهیه فیلم هم آغوشی از وزیر وقت ارشاد در سال های نخست انقلاب با طعمه خوش سیمائی که در برابرش قرار دادند بمراتب حرفه ای تر از فیلم آستانه تعرض استاد دانشگاه زنجان به آن دختر دانشجو بود. هر چند وزیر مزبور نه خلاف قانونی کرده بود و نه معصیتی و بدون اطلاع از طعمه بودن آن زلیخای نابکار با وی عقد نکاح موقت خوانده بود.

اما طبعاً چنانچه هوشیاری پاسداران فرودگاه و همکاری وزیر مزبور نبود با خروج آن علیا مخدرة و فیلم مزبور از کشور یا زمینه سلطه بر آن وزیر بصورتی نامشروع فراهم می شد و یا ایجاد یک رسوائی اخلاقی ولو تصنعی برای وی به ارمغان می آورد.

اما آیا دانشجویان امروز می توانند به این سوال پاسخ دهند که آن گروهک فتانه! با زیر پا گذاشتن همه پرنسیب های اخلاقی اکنون در کجای تاریخ و حافظه و قضاوت مردم ایران قرار دارد؟

پیشتر و شخصاً بر این نکته ابرام ورزیده بودم که هیچ مقام یا فردی اعم از مسئولین حکومتی و شهروندان عادی حق ندارند در جامعه، بستر و زمینه اجرای جرم را فراهم کنند و خود در کمین دست از پا خطاکنندگان نشسته و پس از ارتکاب جرم آن ناغافلان، فاتحانه طعمه خود را به اسارت کشند.


... در ايالات متحده آمريکائی که فاحشگی در سرتاسر آن جرم تلقی شده و حکومت بشدت با آن برخورد می کند در سال 2005 در ايالت آريزونا پليس با نصب دوربين مخفی در يک پمپ بنزين، يکی از افسران زن خود را در لباس مُبدل بعنوان فاحشه مستقر کرده بود که با رجوع به مردانی که بی خبر از اين دام بودند پيشنهاد سکس به ايشان می داد و چنانچه آقايان مزبور از اين پيشنهاد استقبال کرده و همراهی با آن افسر پليس می کردند بلافاصله توسط ماموران مخفی مستقر در محل بازداشت می شدند.

هر چند منطق پليس ايالت آريزونا از اين اقدام تلاش جهت حفظ سلامت اخلاقی جامعه بود اما چنين رويکردی توسط پليس از اساس قابل سرزنش است. ظاهراً پليس ايالت آريزونا در طرح خود به اين نکته کمتر توجه کرده بود که نهادهای قانونی کشور حق ندارند زمينه امکان وقوع جُرم را برای شهروندان فراهم کنند و سپس در صورت تن دادن به فعل مُجرمانه با ايشان برخورد کنند.

طبعاً آن مردانی که با استقبال از پيشنهاد تن فروشی به دام از پيش تدارک ديده شده پليس آريزونا می افتادند در حالت عادی که چنان دامی برای ايشان گسترده نشده بود، قطعاً تنها به پُر کردن باک بنزين ماشين خود قناعت کرده و به سلامت پمپ بنزين را ترک می کردند.

بر همين اساس است که بايد معترض چنين تمهيداتی بود تا حکومت نتواند از طريق تحريک شهروندان به انجام جُرم اقدام به فراهم ساختن بستر و زمينه مجرم سازی و سپس مجازات مُجرم کند.



قسمتی از مقاله آسمان سیاه

4/خرداد/86

http://www.sokhan.info/Farsi/Zan.htm



استاد مزبور نیز ولو آنکه از قبل اشتهار به طماعی و هوس بازی داشته علی رغم این چنین سابقه ای به دانشجویان مجوز آن را نمی داد تا با پلشتی به جنگ پلشتی بروند.



بر دانشجویان مزبور فرض است که مفتون تشویق ها و دست مریزادهائی نشوند که این روزها از گوشه و کنار، داخل و خارج از کشور توسط اهل قلم و سیاست نثارشان می شود و کماکان پاسدار مرزهای اخلاق در جبهه خود باشند. ایشان مطمئن باشند آن دست زدن ها اگر از سر بی شعوری نباشد مسلماً از سر خیرخواهی نیست و در فرای آن، چشم طمع و نیت شرّی نهفته تا با ابزار دانشجو و استفاده از روحیه سالم و ساده ایشان خوشه چین مطامع و منویّات نامشروع خود شوند.

هر چند این قیاسی مع الفارق است اما برای تقریب به ذهن مناسب است دانشجویان با درآمدن در کسوت زلیخای فتنه گر ناخواسته مشکل شان را مبدل به یوسف کنعان نکنند!



داریوش سجادی

26/خرداد/87

dariushsajjadi@yahoo.com

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر