پاسخی به همای استخوانخوار سابق
این چند روزه درس و مشق رمقی نگذاشته بود و دوستان عزیز هم لطف میکردند و یا در کامنتدونی لینکی میگذاشتند یا ایمیل میکردند تا ببینم و از ناآگاهی به دور بمانم.
طفلک داریوش سجادی عزیز به ما لطف داشته و ما را مورد نوازش قرار داده که از ایشان متشکریم. و بسی ناراحتیم که چرا حامیان داخلی تلویزیون هما مشکل آگهی این رسانه را با نظاممقدس حل نکردند که دوست عزیز به جای گرفتن پی این و آن ، پی "نیکان" گرفت و آخر سر هم مردم نشد. یاد سگ اصحاب کهف هم بخیر. البته اگر اشتباه نکنم داریوش عزیز به اصحاب"کف" نزدیکتر است تا دیگران.
داریوش عزیز میداند که میدانم قصدش از نواختن آن کاریکاتور بیمقدار این بنده چه بوده است.چون نمیخواهم از کاسبی بیاندازمش، توضیح میدهم تا شاید اندکی روشن شود.
اولا، باید توضیح دهم که من اصلا شجاعت داریوش سجادی را ندارم که داد طرفداری از داشتن بمب اتمی سر میدهد و در اریزونا حمام آفتاب میگیرد. پیشنهاد میکنم خود و یاران محترمشتشریف ببرند زیر آفتاب گرم نطنز، برِ دلِ مرکز سانتریفوژ برنزه شوند.
ثانیا، وقتی کسی نیت سنجی میکند و البته ادعای روزنامهنگار بودن هم دارد، میتواند نظر طرف را هم جویا شود و بعد داد سخن سر دهد، نه آنکه در وبسایت حامی با خشم پارس کند و دمتکان دهد تا ارادتش اثبات شود...عزیزجان که همیشه آن عکس گریم کردهات مرا یاد تازه عروسها میاندازد... حقیقت را گریم نمیکنند.
تعجبم از رسانهای به نام انتخاب است که آنقدر بیمایه شده که حتی هنگام درج کرسی شعر دوست عزیز، نامهای نمی نویسد و نمیپرسد نظری داری یا نداری. آقای فقیهی انگار مدتهاستفقاهت را به باد داده و چیزهای دیگری جایگزینش کرده. احتمالا همپیاله بودن با داریوش از نظر نشانه شناسی نکات خوبی برای ذهن شوخ بنده پدید خواهد آورد.
ثالثا، آیا توجه دارد که ممکن است چیزهایی که نوشته خطا باشد و برای اثبات ننگآمیز بودن کار بنده دیگران را هم مورد عنایت قرار داده و دودش به چشم کسانی برود که در داخل بیپناهند ودو روز بعد همین خزعبلاتت برای ایشان ایجاد مشکل کند؟ قدیمها احتمالا مروت داشته، ولی رفع مشکلات شخصی به سبک کلاهبرداران دیگر کمک به پرونده سازی برای بچههای داخل رالازم کرده است. نه؟
و اما توضیح در باب کاریکاتور کذایی:
سوال اول - آیا دیپلماتهای ایرانی حاضر در عراق، نظامی هستند؟
الف- آری
ب- مگر غیر از این هم میشود؟
ج- همه نظامیها که بد نیستند
د- هر سه جواب درست است
سوال دوم- آیا مقتدی صدر حامیانی ایرانی دارد؟
الف- بابا بیخیال، مگه خبر نداری؟
ب- هر وقت سرشو بزنی، تهشو بزنی ایرانه.
ج- وجود صدر نعمتی است برای توازن نیرو در عراق که ...
د- خب معلومه هرسه جواب صحیح است!
سوال سوم -...
سوال چهارم - ....
....
این همه نشانه گنده جلوی چشم حضرتعالی است، و اصلا به ضرر ایران نبوده و مشکلی درست نکرده، دستگیری دیپلماتهای امنیتی ایران در عراق هم کاملا الکی بوده ... آنوقت میفرماییدکاریکاتور مزخرف بنده همسویی با پروپاگاندا و الباقی است؟ جاهل بودن بر نیت دیگران نباید باعث افزایش بیش از حد قند خون جنابعالی شود. شکر کمتر میل بفرمایید.
کمی وقایع اخیر را در عراق و لبنان مرور کنید. لابد جنابعالی ارتباطی میان ورود فشار به ایران و رخدادهای منطقه نمی بینید. خب شاید نمره عینکتان مشکل دارد و به این راحتیها نمیتوانانتظار بیشتری از آن بزرگوار داشت.
این همه بعضی مقامات دارند لاپوشانی میکنند و میگویند کدام سلاح هستهای؟ چه حرفی، چه پشمی، آنوقت جنابعالی حرف را از انرژی هستهای حق مسلم ماست میبری به بمب اتمی حقمسلم ماست. لابد در دفاع از بمب و عشق به آن عارضه نشانه وفاداری حضرتعالی به آرمانهایی است که حامی جنابعالی بودهاند.
...
در باب پول هلندی و کاریکاتور و الباقی نوشتید. من این کاریکاتور را به خاطر پول هلندی نکشیدم. به خاطر نگرانیام از عملکرد جنگطلبان داخلی کشیدم که جنابعالی فعلا سراپا از قلباریزونا ارادتمندشان شدهاید، و چون حس میکنم میتوانم به شما کمکی هر چند کوچک کنم، از مدیر مالی روز خواهش خواهم کرد پول آن کاریکاتور و چند تای دیگرش را حواله کند بهجنابعالی تا خرج دوا و درمان روزگار افسردگیتان در آید. دیروز شماره آخر نیوزیک را که میخواندم فقط به فکر حضرتت بودم. آدمی که چون تو چرا باید استعدادش صرف برق انداختنسیب آقایان شود؟ حیف است! خلاق باش، و به جای پاچهگیری و مردم آزاری، همچون "همای" باش که استخوان خورد و مردمان نیازارد!
و اما دو نکته:
سایت انتخاب یا بازتاب حق انعکاس این مطلب را ندارند. اگر اهل کلامند، مثل روزنامهنگاران حرفهای، با واسطه ایمیل سوال میکنند و جواب میگیرند. اگر اهل دلالی هستند، حرفی دیگراست. در ضمن اگر از من سوال دارید، از خودم بپرسید جناب آقای "هما"ی سابق!
تکمله: هر از گاهی احوالت را از دوست مشترکمان می پرسم و البته آرزو میکنم که شرایطی فراهم شود که کمی درس روزنامهنگاری بخوانی تا از این زورنامهنگاری رها شوی. حیفت استببم جان!
شکوائیه نیک آهنگ کوثر از سایت انتخاب
دوستان محترم سایت انتخاب:
مخاطب این مطلب شما هستید نه نویسنده مهمان سایت شما. اگر ایشان در دفاع از نظر شخصی خود حرفی داشت، بهتر است در رسانه شخصیاش منعکسش کند.
به هزار و یک دلیل تا پایان یافته تلقی شدن دعواهای جاری، نخواستم وارد بازار تعیین نرخ بشوم و صبر کردم تا کمی آبها از آسیاب فرود آید.
مساله اصلی این است که چه بخواهیم و چه نخواهیم، جنگی فراتر از دعواهای قلمی ما در آیندهای نزدیک درخواهد گرفت و به جای پرداختن به اصل ماجرا، سایت انتخاب محل انحراف افکارشده تا توجه بیشتر به خطرات این جنگ.
مخاطب من شما هستید نه نویسنده محترمی که سایت شما تریبون ایشان شده است.
یک ـ سایت خبری-تحلیلی، که رسانهای مدرن محسوب میشود، مقتضیات خودش را دارد. به عبارت دیگر شما وارد عالمی جلوتر از رسانههای چاپی شدهاید و احتمالا میتوانید رسوم جدید راهم پذیرا شوید. این رسوم گرچه ممکن است در قدیم نیز تجربه شده باشد، ولی استفاده امروزیاش کارکرد تعریف شدهتری دارد. به عنوان مثال اگر نویسنده محترمی در مطلبش اسامی افرادیحقیقی را آورده باشد، که احتمالا امکان پاسخگویی هم دارند، بهتر آن است همزمان با ایشان تماس گرفته و موضع آنان نیز آورده شود، نه آنکه بیخبر بمانند و بعد دوستان لینک مطلب سایتشما را برای من نوعی ایمیل کنند تا بفهمم چه گفته شده.
دو ـ ممکن است برداشت اقلیتی یا اکثریتی مخالف نظرگاه من باشد، ولی به هر حال نظر من نوعی نیز قاعدتا محترم است. نویسندهای که رسانه شما را تریبون خود قرار داده با درج اتهامهاییسخنانی رانده که شما پاسخگویش نیستید. اگر امکان انتشارش را میدهید، پس مسوولیتی در قبالش دارید، اگر موضع رسمی شما نیست، پس وظیفه دروازهبانی شما چه میشود؟ احتمالا میدانیدکه سایت شما وبلاگ نیست که موضع یک فرد را منتشر کند. پس نویسنده محترم میتواند سایت یا وبلاگ شخصیاش را راهاندازی کند و آنجا با هم گفتگو کنیم، اگر لازم دیدید، میتوانید لینکبدهید. بازی هفته پیش در ذهن من یک نمایش بود و بس.
سه ـ در دنیای مدرن روزنامهنگاری، وظیفه رسانه، نظارت بر قدرت است، و فراهم آوردن فضایی برای نقد و همهاش در اصل برای خدمت به شهروندان نه مقامات. من متوجه نمیشوم کهمطلب مورد نظر چه بخشی از قدرت را نشانه رفته که واجد ارزش انتشار تلقی شده؟ اگر منظور ایشان نقد آمریکاییها و هلندیها و الباقی باشد، به زبان انگلیسی بنویسد تا جماعت بخوانند!آنجا که اسم اشخاص حقیقی ساکن ایران برده میشود که ممکن است به واسطه این مطلب فردا بازداشت و محاکمه شوند، آنهم بر پایه تلقی شخصی نویسنده محترم که دوست انتخاب نامیدهمیشود نه عضو آن؟
چهار ـ یکی از وظایف روزنامهنگار امروزی، نشان دادن واقعیت، به موازات ثبت نظرشخصیاش است. به عبارتی اگر من بواسطه تشخیص خود از روابط جاری در منطقه، معتقد باشم کهنفوذ ما در عراق یک واقعیت است و نتایجش در جایی به ضرر منافع ملی، مطمئنا کاریکاتور من از دریچه چشم شورای امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران ترسیم نخواهد شد که حضور درعراق را واجب میداند. به حتم انتقاد را میشنوم و میخوانم و اگر صحیح دانستم، میپذیرم، ولی اتهام را نه. من کاریکاتور سفارشی نمیکشم و شاید به همین دلیل آواره این سوی دنیا هستم، بهدور از همان بوی دود دلپذیر تهران.
پنج ـ احتملا میدانید که همکار بعضی رسانههای معتبر بینالمللی هم هستم، ولی این کار خاص را برای آن رسانهها نفرستادم. به این دلیل که آن کاریکاتور در چارچوب و "کانتکست" مطالبآن شماره روزآنلاین بود، ولی ارائه مستقل آن برداشتهای دیگری را موجب میشد. عدم توجه بعضی از صاحبان اندیشه به این مقوله اگر عادی باشد،از ناظرعادی و گذرا چه انتظاریمیتوان داشت؟
شش ـ از نگاه من، بوش و {...} و حامیان ایشان عاملان جنگ احتمالی هستند، و از سالها پیش برای این ماجرا برنامهریزی شده، نه حمایت اکبر گنجی از مقوله حقوق بشر عامل آغاز جنگخواهد بود، نه داد و بیداد شیرین عبادی و نه اعتراضات منصور اسانلو و نه طرح من و ... اما کاری که حداقل از دست ما روزنامهنگاران بر میآید، روشنگری و هشدار به قدرت است، نهزدن یکدیگر! شاید انتشار دیدگاههای مختلف بدون اتهام زنی به کسانی که دستی در قدرت ندارند ارزش بیشتری داشته باشد تا مهمانبازی اخیر سایت شما.
هفت ـ فیلم دکتر سترنجلاو را دیدهاید؟ خطر مجانینی چون شخصیت این داستان بسیار بیشتر از منتقدین حضور شبهنظامی در عراق است.
نكته: اگر آقای سجادی جوابی دارد، در سایت شخصی اش بیاورد یا به خودم ایمیل کند.
با احترام
نیکآهنگ کوثر
۷ اسفند ماه ۱۳۸۵
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر