۱۳۹۲ خرداد ۷, سه‌شنبه

قبض و بسط پراتیک سیاست!


اعلام حمایت دکتر عبدالکریم سروش از نامزدی ریاست جمهوری شیخ مهدی کروبی تکانه شدیدی بود که توانست صحنه آرایش سیاسی جبهه اصلاح طلبان در حد فاصل دو اردوی کروبی و موسوی را دچار تحولی جدی کند.

بعد از کناره گیری غیرمترقبه سید محمد خاتمی از نامزدی دور دهم انتخابات ریاست جمهوری، اینک حمایت سروش از کروبی دومین شوک جدی را به سامانه آن دسته از اصلاح طلبانی وارد کرد که با فاصله گرفتن از کروبی خود را طلایه دار اصلاح طلبی پیش رو تعریف و معرفی کرده اند.

میزان این شوک تا حدی بود که کلیه سایت های منتسب به اصلاح طلبان مزبور در اقدامی ناشیانه حتی از انتشار خبر حمایت سروش از کروبی نیز استنکاف ورزیدند.

طنز تلخ ماجرا نیز آنجاست که سایتی اقدام به مصاحبه با دکتر سروش و انتشار خبر حمایت ایشان از کروبی کرد که پیشتر حکم رسانه خارج کشوری اصلاح طلبان مزبور را بصورتی غیر رسمی عهده دار بود.

هر چند از فردای انتشار آن مصاحبه، آن سایت نیز به دلائلی نامعلوم دچار مشکلات فنی شد و موقتاً از عرصه خبررسانی کنار رفت!

تحیّر این دسته از صلاح طلبان از آنجا ناشی می شد که همواره و بصورتی افواهی دکتر سروش را به عنوان پدر فکری جنبش اصلاحات بنفع خود و اردوی خود مصادره کرده بودند.

هر چند سروش در انتخابات قبلی ریاست جمهوری نیز همچون امروز برخلاف توقع ایشان با معرفی کروبی به عنوان نامزد اصلح اسباب ترشروئی حامیان دکتر معین را فراهم کرد اما ظاهراً این دسته از اصلاح طلبان مُصرند با تحلیل های آرمانی کماکان بر سقف آسمان قدم بزنند.

سروش با اعلام حمایت خود از کروبی نشان داد بعد از گذشت بالغ بر 20 سال از انتشار سلسله مقالات قبض و بسط تئوریک شریعت، به همان اندازه که به قبض و بسط تئوریک شریعت اعتقاد دارد به همان میزان نیز واقع بین هست تا التزام به قبض و بسط پراتیک سیاست نیز داشته باشد.

سروش فضیلت کروبی را آنجا نشانه گذاری می کند که وی را مرد عمل می نامد.

این بدآن معناست که برای سروش و همه واقعگرایان جهان سیاست، مهم آن است که گربه بتواند موش بگیرد و سیاه و سفید بودن آن علی السویه است.

اعتبار گربه قبل از بُراقی و ملوس بودن و خوش خرامی، چابکی و تیزچنگالی آن است.

کروبی سرمایه ای برای جنبش اصلاحات است که به اعتبار شجاعت و قاطعیت شناخته شده اش می تواند اصلح ترین گزینه برای تصدی مسئولیت ریاست جمهوری ایران باشد.

اکنون اصلاح طلبانی که دکتر سروش را در مقام تئوریسین اصلاحات و جنبش روشنفکری دینی برسمیت می شناسند باید پاسخگوی این پرسش بوده که چرا در مقام انتخاب اصلح تاسی به استاد خود نمی کنند؟

قهراً نمی توان این پاسخ را از جانب ایشان قانع کننده دانست که در جنبش اصلاحات رابطه مرید و مرادی حاکم نیست و معرفت عام و خرد جمعی ملاک تصمیم گیری ایشان است.

این پاسخ هر چند برخوردار از بنیانی محکم است اما لااقل از سوی ایشانی که در اردوی «یاری» با انگشت اشاره محمد خاتمی به استقبال میرحسین موسوی رفتند و صراحتاً اعلام کردند: «پیروزی خاتمی را پیروزی میرحسین موسوی می دانند» غیر قابل استناد است. (1)

این بمعنای استفاده ابزاری از حقیقتی ثابت در موقعیت هائی متفاوت است که ترجمه آن عبارت است از:

تقلید بد است مگر آنکه بنفع ما باشد!

همچنانکه پیشتر نیز کروبی را بواسطه پذیرش حکم حکومتی ملامت می کردند اما برای تائید صلاحیت دکتر معین توسط همان حکم حکومتی دچار لکنت زبان شدند.



مثل اصلاح طلبان مزبور مثل تاجر ساکن ستاره چهارم رمان شازده کوچولوی اگزوپری است که در توهم استغنا خود را مالک ستاره های جهان می دانند و سهم شان از این ثروت تنها ثبت و نگاهداری عددی در نهان خانه ذهن شان است. (2)



هر چند چشم امیدی به تن دادن اصلاح طلبان مزبور به واقعیت جامعه ایران نمی توان داشت و قطعاً ایشان کماکان در دنیای انتزاعی خود اسیر تئوری ها و داده پردازی های رویائی جهت تحقق آرمانشهری در دور دست خواهند ماند تا یک بار دیگر تجربه سوم خرداد سال 84 را مزمزه کنند. اما این توقع ناصوابی از ایشان نمی تواند باشد که :

چنانچه نمی توانند آنی شوند که دوست دارند شوند، لااقل آنی شوند که می توانند شوند.

برای چنین شدنی، قبل از آنکه لازم باشد در عمق متون و افکار فیلسوفان شرق و غرب کنکاش کرد، تنها لازم است به قواعد بازی سیاست بر اساس اقتضائات و نیازهای بومی و واقعی جامعه تن دهند.

در مقام تقریب به ذهن می توان به گوشزد رندانه رضا شاه خطاب به معلم مدرسه ای در یکی از دهات کرمانشاه طی بازدیدش از مدرسه آن روستا استناد کرد. آنجا که معلم خوش خیال با افتخار یکی از بهترین شاگردانش را مقابل رضا شاه قرار داد تا از حفظ یک یک قوانین نیوتون را برای اعلیحضرت! بازگوئی کند و اعلیحضرت نیز بعد از شنیدن پاسخ های دانش آموز عصای خود را به شکم آن معلم نگون بخت زد که:

ابله، جوان کرمانشاهی قبل از این محفوظات باید کشاورزی استان و فلاحت و صناعت محلش را بلد باشد تا بتواند دردی از درد استانش را حل کند.

سروش نیز صرف نظر از خوشآیند یا بدآیند اصلاح طلبان انگشت اشاره خود را واقعگرایانه متوجه کسی از جنس سیاست و مدیریت بومی کشور کرده.

هر چند در مقام رویا و آرزو قطعاً می توان چشم انتظار پهلوانانی روئین تن بود. اما دنیای سیاست و واقعیت خود را معطل ایشان و ظهور نامعلوم پهلوانان شان نخواهد کرد.



داریوش سجادی

27/اردیبهشت/88

روزنامه اعتماد ملی



http://etemademeli.com/1388/2/27/EtemaadMelli/922/Page/13/EtemaadMelli_922_13.pdf

dariushsajjadi@yahoo.com

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ



1ـ سایت یاری:

http://www.yaarinews.ir/default.aspx/n/1414

2ـ رمان شازده کوچولو

http://behdad.org/books/shamlou/thelittleprince/text/13.html


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر