۱۳۹۲ خرداد ۵, یکشنبه

چشم ها را بايد شُست. جور ديگر بايد «خواند»!


مديريت محترم سايت انتخاب

هر چند حُسن همکاری مسئولانه جنابعالی در انتشار مقاله مطوّل «آسمان سياه» حُجت را بر اينجانب تمام کرد و به زعم و بضاعت خود فرض را بر آن گذاشتم که همه حرف های خود را در آن مقاله ارائه داده ام. ليکن با توجه به کژتابی هائی که آن مقاله در ذهنيت کسری از خوانندگان فراهم کرد چند نکته را به اختصار ارسال کرده تا پرونده اين بحث را به اکمال بسته باشم.

ظاهراً ترشروئی تعداد زيادی از منتقدين مقاله «آسمان سياه» قبل از آنکه متکی بر محکمات عقلی باشد بازگشت به بدخوانی و به تبع آن بدفهمی از آن مطلب را دارد.

اولاً در مقاله مزبور از ابتدا بر اساس اين تعريف که حجاب:

به اعتبار وجوه و جاذبه های سکشوآل فطری زن برای مرد، اجتناب و عدم جلوه گری زن در سطح جامعه است (پرهیز از رساندن حظ بَصَّّـر سکشوآل به نامحرم)

ورود به بحث شده بود.

خواننده با توجه به چنين تعريفی از حجاب می توانست منظور نويسنده را فهم کند که بر اين اساس زنان حتی بدون مصاديق فعلی از حجاب اعم از چادر و مقنعه و پوشيه يا برقع نيز می توانند محجبه باشند.

شرط چنان حجابی تنها اجتناب از جلوه گری و غمازی و تن نمائی و عشوه گری خيابانی است.

زن غمّاز اراده کند از زير برقع نيز توان دلبری دارد، همچنانکه زن پارسا ولو با کمترين پوشش عُرفی نيز می تواند چشم ناپاک حراميان را از خود دور کند.

ثانياً کسر ديگری از خوانندگان دچار اين بدفهمی بودند که بين حجاب بعنوان يک تکليف شرعی و حجاب در مقام يک قانون اجتماعی تمايزی قائل نمی شدند.

باور به حجاب به عنوان يک مسلم دينی و الزام به حجاب به عنوان يک قانون حکومتی دو امر کاملاً مجزا و متفاوت است که اولی متکی بر انتخاب و آگاهی است و دومی مستظهر به اجبار.

معترضين متوجه نبودند که همه بحث در قابل دفاع بودن حجاب اجباری ناظر بر شان قانونی آن در سطح جامعه بود. در غير اين صورت مسلم بود و هست که حجاب در مقام يک تکليف شرعی متکی بر شعور و آگاهی و انتخاب شخصی است.

عمده اهتمام در آن مقاله ناظر بر اين بحث بود که شرط نهادينه شدن قوانين اجتماعی اتکای بر عنصر «اقناع» در کنار «زور قانونی» است.

مثال قوانين راهنمائی و رانندگی نيز بر همان اساس و جهت تقريب به ذهن خواننده مطرح شده بود.

ثالثاً پاره ای مطرح کرده بودند اگر مسئله حجاب به رفراندوم گذاشته شود و اکثريت به آن رای مخالف دهند، تکليف چيست؟

هر چند نفس به رفراندوم گذاشتن مسلمات دينی از اساس محل مناقشه است اما بر فرض تحقق چنين امری نيز تحقيقاً چنانچه حتی صد در صد چنان جامعه ای رای مخالف با حجاب دهند چنان رائی هر چند تکليف حکومت در تحميل حجاب به بانوان در سطح جامعه را ساقط می کند اما همان رفراندوم ارزنی توان و صلاحيت ندارد تا نفس حجاب (ضرورت عقلی اجتناب از جلوه گری زن در جامعه) را فاقد مشروعيت کند. در چنان مفروضه ای در عين حفظ شان حجاب تنها تکليف از حکومت ساقط است. همچنانکه 25 سال عدم اقبال اکثريت مردم به ولايت علی ابن ابيطالب تکليف را از ايشان ساقط کرد اما کمترين خدشه ای به شان ولايت ايشان وارد نشد.

چنين رويکردی بمثابه آن است که ضرورت مبارزه با بيماری وبا به رفراندوم گذاشته شود.

طبيعتاً اگر اکثريت جامعه در چنين رفراندومی رای به عدم مبارزه با آن بيماری داده و حکومت نيز به رای مردم تمکين کند، چنين آرائی هرگز توان آن را ندارد تا برای «وبا» شأنيت ايجاد کرده و مانع از توليد و گسترش عوارض مهلک آن در جامعه شود.

دوستان ديگری نيز از زوايائی ديگر مقاله «آسمان سياه» را مورد نقد يا تخطئه قرار داده اند که به سهم خود از زحمات متقبله جملگی اين عزيزان سپاسگذارم.

با برخی از ايشان که ايميل خود را برای نويسنده ارسال کرده بودند بصورت خصوصی مراوده کرده و متاسفانه نزد برخی ديگر بدليل مشغله کاری عذر تقصير داشته و فعلاً امکان پاسخگوئی فراهم نيست و سعی خواهد شد در فرصتی مغتنم در خدمت ايشان نيز انجام وظيفه گردد. خصوصاً جناب سروش که در کامنت خود بار ديگر پرونده بحثی را که پيشتر در خلال اکران «نوبت عاشقی» مطرح شده بود را باز کردند که انشاالله حتماً و به تفصيل در اين خصوص در خدمت ايشان خواهم بود.



با تشکر ـ داريوش سجادی

11خرداد86

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ



آدرس متن کامل مقاله آسمان سياه:

http://www.sokhan.info/Farsi/Zan.htm

از خاله سوسکه تا سيندرلا:

http://www.sokhan.info/Farsi/Hejab.htm

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر