۱۳۹۲ خرداد ۷, سه‌شنبه

آقای احمدی نژاد، شما شلتاق می کنید!



نامه سرگشاده به محمود احمدی نژاد
جناب آقای احمدی نژاد

مناظره شنبه شب جنابعالی با حجت الاسلام کروبی آئینه تمام نمائی از یک عوام فریبی زشت و زننده بود که قطعاً شایسته مقام ریاست جمهوری کشور بزرگ ایران نیست.

جناب آقای احمدی نژاد

جنابعالی طی مناظره مزبور ضمن استناد به آماری مجعول و ادعای قرار داشتن ایران در آستانه تمدنی بزرگ مواردی را مطرح کردید که هر چند شایسته بود جناب کروبی با اشتهارشان به قاطعیت و صراحت پاسخ لازم را می دادند اما متاسفانه بنا به هر دلیلی ایشان فرصت تنویر افکار عمومی را از دست داد. لذا ذیلاً و تنها به عنوان یک روزنامه نگار بر عهده خود فرض می دانم ضمن مخاطب قرار دادن جنابعالی نکاتی را بمنظور تنویر افکار عمومی و بمنظور ایجاد فضائی روشن جهت انتخاب شایسته ملت ایران در 22 خرداد پیش رو مطرح نمایم.

جناب آقای احمدی نژاد

بنا بر ادعای جنابعالی سیاست خارجی ایران طی دوران مسئولیت تان با اتکای بر دیپلماسی عمومی، در اوج موفقیت و درخشش است. درخششی که ظاهراً بازگشت به قاطعیت و اشتهار و محبوبیت جنابعالی نزد ملت های مسلمان در جهان اسلام و ایضاً دیگر مردمان کشورهای جهان سوم و حتی جهان غرب دارد.

جناب آقای احمدی نژاد

با فرض اقبال جنابعالی نزد ملت های مسلمان و غیرمسلمان ابتداً خوبست به این پرسش پاسخ دهید جنابعالی رئیس جمهور ملت ایران هستید یا رئیس جمهور ملت های لبنان و فلسطین و سوریه و مصر و اندونزی و ونزوئلا و انگلستان و فرانسه و ایالات متحده و ده ها و بلکه صدها(!) کشور دیگر.

جناب آقای احمدی نژاد

شما ظاهراً چیزهائی از دیپلماسی عمومی شنیده اید اما همه چیز را نشنیده اید.

اینکه مسئول یک کشور بتواند نزد دیگر ملت های جهان برخوردار از محبوبیت و بعضاً نفوذ شود زمانی قابل افتخار در عرصه دیپلماسی عمومی است که بتواند چنان سرمایه ای را در زمان مقتضی نقد کند.

نزدیک ترین نمونه آشکار، محبوبیت بنیان گذار جمهوری اسلامی نزد تودهای مسلمان و غیرمسلمان بود که در اوج عداوت سران کشورهای غربی و عربی وقتی شجاعانه فتوای ارتداد سلمان رشدی را صادر کرد همان ملت های مسلمان آنچنان شیدائی برای ایشان کردند که سازمان کنفرانس اسلامی کرهاً اما زیر فشار افکار عمومی ملت شان مجبور به صحه گذاشتن بر آن فتوا شده و تاکنون نیز جرات نکرده ذره ای از آن موضع کوتاه بیآیند.

حال خود قضاوت کنید آن محبوبیت ناشی از ماجراجوئی های نابخردانه جنابعالی چه جایگاهی در دیپلماسی عمومی دارد و دیپلماسی عمومی موفق مرحوم امام کجاست؟

جناب آقای احمدی نژاد

این چه دیپلماسی عمومی قرین به موفقیتی است که علی رغم محبوبیت جنابعالی نزد ملت های مسلمان وغیرمسلمان ارزنی نتوانست و نتوانسته است در خدمت موفقیت سیاست خارجی ایران باشد؟

این چگونه دیپلماسی عمومی موفقی است که به جنابعالی این فرصت را می دهد تا در خلوت و جلوة به محبوبیت تان نزد ملت ها ببالید اما توان آن را ندارد تا با بسیج افکار عمومی همان ملت های شیفته جنابعالی، دولت های خود را مجاب به حمایت از مواضع بر حق ایران کند؟

این چگونه دیپلماسی موفقی است که نتوانست محبوبیت جنابعالی را بنفع ایران در پرونده انرژی هسته ای نقد کند و با کمال تاسف همان کشورهائی که «در مقام دوست ایران» جنابعالی به محبوبیت تان نزد ملت هایشان می بالید هم در شورای حکام آژانس انرژی اتمی و هم در شورای امنیت سازمان ملل رای خود را «علیه ایران» به صندوق ریختند؟

جناب آقای احمدی نژاد

شرط اتکای بر دیپلماسی عمومی، کامیابی در نتیجه است و صرف محبوبیت شخصی متضمن هیچ برآیند قابل افتخاری نه در حوزه منافع ملی و نه در حوزه اسلامی و نه در حوزه های انقلابی است. اما ظاهراً شما از این واقعیت دو رویه تنها یک جانب آن را درک کرده اید و چون میسر نیست شما را کام او، عشق بازی می کنید با نام او!

تصادفاً و برخلاف فهم جنابعالی از دیپلماسی عمومی این دولتمردان زیرک اسرائیلی هستند که توانسته با اتکای بر روحیه ساده و ضعف بنیه سیاسی جنابعالی، محبوبیت گسترده و کم عمق جنابعالی در افکار عمومی را با فراست مُبـّدل به مظلومیت و «احمدی نژاد هراسی» خود نزد افکار بین المللی کرده و از این طریق به سادگی سرمایه جنابعالی را در کیسه خود نقد کنند و از آن طریق مصوبه پشت مصوبه علیه ایران از مجامع بین المللی قطعنامه بگیرند.

همان چیزی که جناب کروبی نیز در مناظره خود با جنابعالی به درستی بنقل از دولتمردان اسرائیلی قرائت کرد.

جناب آقای احمدی نژاد

جنابعالی در مناظره با کروبی و بتناوب در دیگر تریبون های داخلی و خارجی با ظاهر و باطنی فروتنانه اظهار داشته و می دارید که نه در مقام یک رئیس جمهور بلکه در مقام نوکر و خدمتگذار ملت ایران هستید.

هر چند چنین بیانی را باید و می توان نشان از فروتنی و تواضع دانست اما به همان اندازه چنین گزاره ای در بطن خود خصوصاً در لسان بالاترین مسئول اجرائی مملکت برخوردار از عنصر عوام فریبی می تواند باشد.

جناب آقای احمدی نژاد

انتخابات چهار سال به چهار سال برای یابش کیستی ساکن خیابان پاستور، انتخابات ریاست جمهوری است و نه انتخاب نوکر.

رئیس جمهور یعنی عصاره فضائل یک ملت. یعنی انتخاب فردی که برآیندی از ملکلات اخلاقی و توان مدیریتی باشد. آن هم ملتی که اگر هیچ چیز در انبان تاریخی خود نداشته باشد به شهادت دوست و دشمن بزرگ ترین افتخارش برخورداری از دفینه ارزشمند تاریخ ادبیات و اخلاق و فرهنگ و عرفان بوده و هست.

جناب آقای احمدی نژاد

این ملت اعتبار خود را قبل از هر چیز مرهون ادیبان و عارفان و متقین و شاعران و فاضلان و اساتید اخلاق می داند. این ملت اعتبار خود را از گود زنبورک خانه های جنوب تهران کسب نکرده تا امروز رئیس جمهورش در کمال بی پروائی و بلکه افتخار در تریبون عمومی بفرمایند:

در مقابل خواسته های دبیرکل سازمان ملل در دوربان دو بار و با صراحت و با همین بیان فارسی گفتم: (نـُــچ)!!! و صحبت از پاره کردن قطعنامه دان شورای امنیت کند. مخالفان خود را بزغاله بنامد و در حضورهای مردمی اش، شان خود را با شان جناب مرتضائی فر اشتباه فرض کرده و شعار «کی خسته اس؟» سر بدهد و با چنین ادبیاتی خود را در داخل و خارج مُبدل به پدیده احمدی نژاد کند. خودفریبانه خود را در هاله نور تصور کند و بموقع نیز آن را حاشا کند! چشم در چشم بیش از پنجاه میلیون شهروند ایرانی صراحتاً دروغ بگوید و مدعی شود نخست وزیر انگلستان در جریان بازداشت سربازان انگلیسی کتباً و رسماً از ایران عذرخواهی کرد و فردای انتشار آن سند نیز که کمترین ردی از این ادعا مشاهده نشد، رئیس جمهور محبوب و مردمی ایران نیز به روی مبارک خود نیآورد.

جناب آقای احمدی نژاد

جنابعالی و قبل از شما جناب آقای محسن رضائی طی مناظره با حجت الاسلام کروبی اتکای ایشان بر تیم کارشناسی را مورد نقد قرار داده و ابراز لحیه فرمودید رئیس جمهور باید قائم به خود باشد تا تیم کارشناسی. ظاهراً فهم جنابعالی از مملکت داری بازگشت به عهد قجر دارد که کماکان تمامی مقدرات و مصوبات مملکت باید در کف با کفایت قبله عالم باشد!

طبعاً با چنین فهمی از مُلکداری نباید و نمی توان توقع فهمی بیش از این از جنابعالی در خصوص مفاهیمی چون «دیپلماسی عمومی» داشت.

با چنین فهمی از مُلکداری است که رئیس جمهور کشور قبل از مدیریت بهینه و کلان کشور در جستجوی رصد میزان محبوبیت خود و محمود محمود گفتن های کودکان آفریقائی و آسیائی در اقصی نقاط جهان برمی آید!

با چنین فهمی از مُلکداری است که رئیس جمهور کشور، شان خود را تا حد مُفتش و گزمه جهت جستجو در احوال شخصیه همسر رقیب انتخاباتی اش پائین می آورد!

با چنین فهم از مُلکداری است که رئیس جمهور کشور، کروبی را مُفتشانه به استنطاق می کشد که منزل شما کجاست؟ چقدر پول دارید؟ چرا از شهرام جزایری پول گرفته اید؟

جناب آقای احمدی نژاد

ظاهراً جنابعالی متوجه نیستید به چه مقام و جایگاه رفیعی تکیه زده اید و همین عدم وقوف شما به جایگاه حقوقی تان باعث شده در محاورات خود، حرف های تان را قبل از بیان مزه مزه نفرمائید!

جنابعالی بر چه مبنا و اساسی در کمال بی پروائی با طرح بظاهر پرسش هائی از این دست با صراحت توام با جسارت اقدام به ایراد تهمت دزدی به مخاطب خود می کنید؟

جناب آقای احمدی نژاد

اجازه فرمائید با وکالتی خودخوانده از جانب جناب کروبی در پاسخ به این بخش از پرسش های جنابعالی خدمت تان معروض دارم که:

به شما چه؟ به شما چه ربطی دارد که جویای میزان ثروت و ماهیت ثروت رقیب انتخاباتی خود می شوید؟

به شما چه ربطی دارد که رندانه و در کمال بی اخلاقی در یک تریبون عمومی رقیب انتخاباتی خود را با پرسش های کنایه ای متهم به دزدی می کنید؟

شما یا شورای نگهبان را قبول دارید و یا ندارید. اگر قبول دارید که ظاهراً قبول دارید و بشدت هم قبول دارید، وقتی همین شورای نگهبان صلاحیت جنابعالی و سه نامزد دیگر را تائید کرده آن هم شورای نگهبانی که سالهاست به سخت گیری برای نامزدهای رقیب و سهل گیری برای جناح حبیب اشتهار دارد! دیگر چه جائی برای ابراز لحیه جنابعالی و ابراز دغدغه تان نسبت به سلامت اقتصادی نامزدهای رقیب باقی می ماند؟

قطعاً جناب کروبی باید در مقام اثبات سلامت اقتصادی و اخلاقی و سیاسی خود پاسخگو باشند اما جای این پاسخگوئی در زمینی نیست که جنابعالی رندانه آن را ایجاد می کنید. این زمین قبلاً در شورای نگهبان تمهید شده و چنانچه امروزکسی باید پاسخگو باشد آن شخص جنابعالی هستید که باید بفرمائید:

چه کردید با این ملتی که اقشار مستضعف و محروم اش که اینک جنابعالی خود را نماینده تام الاختیار ایشان معرفی می فرمائید در زمان جنگ نامه به موسوی می نوشتند و طلا و زیورآلات و سرمایه های ولو ناچیز خود را که تنها موجودی ارزشمند شان بود در کنار جوانان شان هدیه به نظام می کردند امروز در رقابتی فشرده در جستجوی کسب ناچیزی «اشرفی» از کیسه دولت، نامه به رئیس جمهورشان می نویسند و رئیس جمهورشان نیز در حظ «محبوب بینی خود» ایشان را ملتزم الرکاب خود می دواند!

چه کردید با ملتی که جوانانش زمانی برای دفاع از دین و ناموس و کشورشان جان عزیز خود را بر روی مین می سوزاندند و امروز در مقابل مجلس در تنگنای فرودستی خود را می سوزانند؟

چه کردید با مملکتی که زمانی جوانانش در شوق دفاع از کشورشان جعل شناسنامه برای اثبات سن مکفی برای حضور در جبهه های جنگ می کردند و امروز مردانش در شوق کسب شهرت و قدرت و پست وزارت، جعل دکترا می کنند؟

جناب آقای احمدی نژاد

جمعه پیش رو تکلیف انتخابات ریاست جمهوری روشن خواهد شد و صرف نظر از تمامی مسائل و مباحثی که در ایام رقابت های انتخابات در سطح جامعه مطرح شد؛ نهایتاً یکی از چهار نامزد موجود، موفق به ورود به کاخ ریاست جمهوری ایران خواهد شد و مطمئن باشید چنانچه جنابعالی پیروز این رقابت شوید اینجانب به عنوان یک نفر از میان دیگر شهروندان ایرانی هر چند به جنابعالی رای نخواهم داد اما قطعاً در صورتی که بار دیگر اعتماد اکثریتی ملت ایران در فضائی سالم و به دور از تخلف بنام جنابعالی در صندوق آرا ریخته شود؛ شخصاً به احترام آرای اکثریت مردم، شان و مقام اجرائی شما را برسمیت شناخته و بدآن احترام خواهم گذاشت. اما مطمئن باشید در تمام آن چهار سال پیش رو نیز اینجانب در کنار دیگر کسانی که به دلائل متعدد از جمله ادله ای که در این نامه مطرح شد، منتقد دلسوز سلوک نامتعارف جنابعالی باقی خواهیم ماند.

اما جناب آقای احمدی نژاد

اگر تقدیر الهی بر آن قرار گرفت که شما را دیگر در این مقام نبینیم آیا این حق را به جانشین خود یا مردم ایران می دهید تا در محکمه وجدان و تاریخ، جنابعالی را بر صندلی اتهام خرافه گرائی و دروغگوئی و ماجراجوئی و تخفیف ملت ایران بنشانند؟

جناب آقای احمدی نژاد

شما خواسته یا ناخواسته عرصه انتخابات ریاست جمهوری ایران را علی رغم ادعای عدم چشمداشت تان به قدرت مُبدل به عرصه جنگ کرده اید. طبعاً در این نزاعی که خود خالق آن بوده، به اینجانب و دیگر مخالفان خود باید و می توان این حق را بدهید تا همچون «یعقوب لیث» قاصد این پیام به شما باشیم:

که اگر ماندیم و غالب شدیم به کام خود رسیده ایم و شمشیرمان که همان قلم مان است میان ما داوری خواهد کرد و اگر مغلوب شما شدیم به همان نان و پیاز آبروند خود قناعت کرده و کماکان منتقد کژروی های شما خواهیم ماند.



داریوش سجّادی

16/خرداد/88




 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر