۱۳۹۲ خرداد ۱, چهارشنبه

فرجام محتمل عمليات تروريستی در آمريکا


تهاجم گسترده عمليات *911 به ساختمانهای مرکز تجارت جهانی در نيويورک و پنتاگون صرفنظر از ابعاد خشن وغير انسانی آن، در بطن خود برخوردار از ويژگی بديع و نامتعارفی در فرهنگ متعارف و پذيرفته شده عمليات تروريستی در جهان است!

منطق حاکم بر عمليات تروريستیِ مصطلح طی دو دهه اخير اعم از هواپيما ربائی يا گروگانگيری و يا عملياتهای متناوب انتحاری، مبتنی بر عصيانگری گروهها و دولتهای عامل چنين عملياتی بمنظور رساندن صدای اعتراض خود نسبت به بی پناهی و فقدان مکانيزم عادلانه در ساختار نظام بين الملل جهت احقاق حقوق خود و مردم تابعه حکومتهايشان می بود! که عموماً نيز تروريستها بدليل احساس حقانيت مواضعشان! پروائی در معرفی خود بعنوان عامل اقدامات تروريستی شان نداشتند.

اما نکته مهم در عمليات 911 عدم اصرار مهاجمين در شناساندن خود و اهداف خود به افکار عمومی در کنار حجم غير قابل انتظار و بشدت گسترده اين عمليات بود.

از آنجا که محصول و تبعات عمليات 911 (برخلاف عملياتهای تروريستی پيشين که با حجم متعارف! حداکثر در مقياس های محلی و منطقه ای افکار عمومی را تحت تاثير قرار می داد) موجد يک هم دلی عميق و بين المللی با ايالات متحده آمريکا شد، حتی با فرض آنکه انگيزه اين مهاجمين نامرئی! صرفاً برخاسته از يک بغض هيستريک نسبت به سياستهای خارجی کاخ سفيد تلقی شود، بازخورد اين خشونت نامتعارف نزد دولتمردان واشنگتن را می توان در جزميت يافتن عزم اين کشور با اتکای بر افکار عمومی جريحه دار شده مردم اش و همدلی افکار عمومی بين المللی جهت يکسره کردن تکليف تروريسم و دولتهای حامی تروريسم در جهان پيش بينی کرد.

صرفنظر از آنکه عموم سازمانها و گروهها و حتی دولتهای متهم به حامی تروريسم فاقد توان وتمهيد عمليات گسترده و فوق حرفه ای 911 آنهم در خاک ايالات متحده هستند، اما نکته مهم آنست که بانی اين عمليات براحتی اين فرصت را برای دولتمردان کاخ سفيد فراهم کرده تا با تکيه بر عمق تراژيک فاجعه در نيويورک و واشنگتن، واکنش هراندازه بزرگ و انتقام جويانه خود را در صحنه جهانی توجيه کرده و حتی ديگر دولتها را نيز در اين واکنش همراه خود سازند.

لذا پيش بينی آنکه ايالات متحده بتواند با مجاب کردن دولتهای اروپائی و خاورميانه مبارزه نهائی با تروريسم جهانی را در دستور کار خود و متحدين اروپائيش قرار دهد، پيش بينی دور از انتظاری نمی تواند باشد.

طبعاً از آنجا که واشنگتن در فهرست سياه کشورهای حامی تروريسم انگشت اشاره اش همواره متوجه چهار دولت ايران ، عراق ، ليبی و سودان و گروه طالبان بوده، لذا چندان دور از انتظار هم نيست که در آينده ای نزديک خاورميانه شاهد يک ماجراجوئی بزرگ بين المللی تحت عنوان مبارزه جهانی با پديده تروريسم جهانی باشد.

در چنين حالتی طبيعی است که ايران بيش از ديگر کشورهای متهم به حامی تروريسم بايد دلنگران برخورد احتمالی آمريکا باشد، زيرا در مقايسه با ديگر کشورهای متهم به تروريسم که چيز زيادی برای از دست دادن در صورت حمله نظامی آمريکا ندارند، ايران چيزهای زيادی برای از دست دادن دارد!





داريوش سجادی ـ روزنامه نگار مقيم آمريکا

22/شهريور/80

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

* ـ با توجه به آنکه تهاجم تروريستی اخير در آمريکا در روز يازدهم ماه سپتامبر که در اين کشور به روز 911 (شماره تلفن مرکز فوريتهای پليسی در کل خاک آمريکا) معروف است، از اين عمليات در آمريکا تحت عنوان عمليات 911 نام برده می شود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر