بررسی نقش گروهک طبرزدی در درگيريهای کوی دانشگاه
آشوبهای شب چهارشنبه بيست خرداد ماه در کوی دانشگاه و خيابانهای اطراف آن ماحصل فتنه مشترک حلقه حقانی و بقايای سلطنت طلبهای مقيم لوس آنجلس بود که با عامليت حشمت الله طبرزدی عنصر تحت فرمان اين دو و سازمان تحت امر وی راه اندازی و عملياتی شد.
استارت اين فتنه از آنجائی زده شد که بعد از صدور بيانيه مورخ چهارم خرداد ماه دفتر تحکيم وحدت در خصوص تحولات عراق که بنا به جوابيه مورخ سيزده خرداد انجمن اسلامی دانشگاه صنعتی شريف به گلايه های اينجانب نسبت به آن بيانيه در مقاله آئينه داران ، برخوردار از ابهاماتی بود، دفتر تحکيم مجدداً طی قطعنامه پاياني نشست شوراي عمومي خود مورخ نوزده خرداد صراحتاً اقدام به اتخاذ مواضعی شفاف در مقابل ژست های تصنعی دموکراسی خواهی گروه های سلطنت طلب خارج از کشور و جنايتهای اسرائيل و توسعه طلبی نظامی آمريکا در منطقه کرد و ضمن گرفتن فاصله بهداشتی از اين جريانات، مرزبندی شفافی را ميان جنبش دانشجوئی اصلاح طلب کشور با طلايه داران دروغين آزاديخواهی در خارج از کشور ايجاد کرد.
فرازهائی از قطعنامه دفتر تحکيم وحدت
به نظر ما در شرايط كنوني كيان اصلاح طلبي مردم سالار از دو سو به شدت تهديد مي گردد:
نخست جريان اقتدار گراي حاكميت كه تنها صداي سركوب آزاديهاي ملي و توطئه چيني براي بريدن هر صداي مخالف از حلقوم آن به گوش مي رسد و ديگري جريان سلطه طلب جهاني است كه با محوريت جرج بوش و نومحافظه كاران حاكم بر كاخ سفيد لگام گسيخته و بدون پايبندي به هيچ قانون بين المللي در انديشه تصاحب ايران عزيز مي باشند. تاييد و تقويت جريانهاي ارتجاعي سلطنت طلب كه نه در فرهنگ و ادبيات آنان نشانه اي از اعتقاد به دموكراسي و حقوق بشر ديده مي شود و نه در كارنامه آنان چيزي جز سركوب و شكنجه و اعدام مبارزان راه ازادي و استقلال براي ارائه وجود دارد از سوي نومحافظه كاران دليل قاطعي است براحساس خطر جدي نيروهاي ملي و آزادي خواه از برنامه هاي آتي امريكابراي منطقه و بويژه ايران.
حفظ استقلال وتماميت ارضي كشور ، دفاع از هويت، تاريخ وتمدن چند هزار ساله ايراني و قائل بودن به حق ايران براي تقويت بنيه دفاعي خويش در مقابل دشمنان سراپا مسلحي مانند اسرائيل كه مجهز به سلاحهاي پيشرفته كشتار جمعي و اتمي نيز مي باشند. وجه اشتراك تمامي جريانهاي وطن دوست وتك تك جوانان برومند اين مرزوبوم است و در صورتي كه حكومت بتواند اعتماد نسبي ملت را به همراه داشته باشد نه تنها اكثريت مردم حاضرند قصور هاي گذشته را ناديده بگيرند بلكه همه پشت سر حاكميت از استقلال و تماميت ارضي كشور در مقابل مخاطرات خارجي دفاع خواهند كرد.
متعاقب اين تنزه طلبی حاذقانه دفتر تحکيم بود که دشمنان جنبش اصلاح طلبی ايران دورخيز خود برای بهره برداری از سالگرد حادثه 18 تير کوی دانشگاه را به سرعت با سراسيمگی به جلو انداختند.
حلقه حقانی طی دهه گذشته نشان داده در عملکردهای سياسی خود هم سوئی آشکاری با دسائس تل آويو داشته.
هدف نهائی حقانی آشوبزدگی فضای کشور بمنظور موجه شدن سياستهای انقباضی و برخورد خشونت آميز نظامی جهت سرکوب جنبش اصلاحات بوده تا از دل چنين فضائی، اکوسيستم مناسب حيات و تداوم قدرت خود را در هرم قدرت سياسی ايران بازتوليد نمايد.
متعاقباً برای تل آويو نيز ترسيم و تحفظ چهره ای خشن و ماجراجو از ايران، آرمانی استراتژيک محسوب می شود. اسرائيل می کوشد با تشبث به چنين شمائی از ايران ادله مکفی برای اقناع افکار بين الملل بمنظور تهاجم انتباهی به جمهوری اسلامی را احصاء نمايد.
دولتمردان تل آويو از آغاز پيروزی انقلاب اسلامی کينه تهران را به دل گرفته اند.
از نظر اسرائيل بزرگترين جرم ايران آنبوده و هست که در موقعيتی که تل آويو موفق شده بود بعد از پشت سر گذاشتن ظفرمندانه چهار جنگ با اعرابه متکی بر ناسيوناليست عرب اين تفکر را در کمپ ديويد بزانو درآورد با بروز انقلاب اسلامی، جمهوری اسلامی ايران توانست بشکلی کاملاً غير مترقبه مدل انديشه انقلاب اسلامی خود را به سرعت جايگزين و مغذی مبارزات رهائی طلبانه مبارزين فلسطينی کند.
نهضتی که چنانچه توفيق آنرا بيابد تا خود را در قالب يک الگوی حکومتی موفق و دموکراتيک در ايران تثبيت نمايد بالذات و بالقوه از اين ظرفيت برخوردار خواهد بود تا دمکراسی مذهبی سلطه ستيزانه مدل ايران را در منطقه اپيدمی کند.
بدنبال موفقيت چشمگير خاتمی در انتخابات رياست جمهوری ايران حلقه حقانی ـ تل آويو با دو هدف مختلف به يک نتيجه مشترک رسيدند: شکست جنبش دمکراتيک و اصلاح طلب ايران.(تفصيل اين همسوئی پيشتر در مقاله پيچک انحراف آمده)
درگيری های اخير کوی دانشگاه تهران را می توان در همين چارچوب و بعنوان يکی ازآخرين نمونه های دسائس مشترک حلقه حقانی ـ تل آويو عليه جنبش اصلاح طلب ايران ارزيابی کرد.
پيش از اين شاخه تل آويو زيرکانه موفق شد در حوزه سياست خارجی با دامن زدن به اتهام مشارکت داشتن ايران در عمليات تروريستی ماه جاری در عربستان مذاکرات تهران و واشنگتن در ژنو به شکست کشانده و ضمن ُربايش توپ بازی از زمين جناح واقعگرای واشنگتن آنرا در زمين جناح جنگ طلب اين کشور قرار دهد.
(تفصيل اين ترفند نيز پيشتر در مقاله بلدرچين و برزگر آمده)
شاخه حقانی نيز در فاز داخلی می کوشد با استفاده از نيروهای نفوذی و تحت امر خود در بدنه جنبش دانشجوئی با دامن زدن به درگيريهای خشونت آميز، فضائی آرمانی جهت توجيه اعمال خشونت و حضور مسلط نظامی خود بمنظور جمع کردن بساط اصلاح طلبی را مهيا نمايد.
در درگيريهای شب چهارشنبه در کوی دانشگاه و خيابانهای اطراف بنا بر اطلاعات ارسالیه خبرنگاران حاضر در صحنه که تا ساعت 3 بامداد همان شب با ايشان در ارتباط مستمر بودم صحنه گردان اصلی اغتشاشات در جبهه دانشجويان عوامل سازماندهی شده گروه تحت امر حشمت الله طبرزدی (جبهه دمکراتيک ايران) بود.
بنا بر همين اطلاعات در بدو امر مطالبات دانشجويان کوی صرفاً محدود به اعتراض به پولی شدن دانشگاه ها بود اما ناگهان و با حضور نيروهای سازماندهی شده طبرزدی شعارهای دانشجويان رنگ و بوی سياسی پيدا کرد و تدريجاً کار به زد و خورد بين ايشان و جناح مخالف کشيده می شود.
حشمت الله طبرزدی چهره ای مشکوک در ميان دانشجويان و بدنه جنبش اصلاح طلبی است که علی رغم مواضع بشدت راديکال و ساختار شکنانه اش با خاصه خرجی قوه قضائيه! بتناوب در حد فاصل زندان و خارج از زندان در تردد بوده است!
پيشينه وی به دوران رياست جمهوری هاشمی رفسنجانی باز می گردد. در آنزمان جناح حقانی که فاقد پايگاه در بدنه قشر دانشگاهی کشور بود توانست با استفاده از طبرزدی و سازمان تحت امر وی و برخوردار کردنش از يک نشريه جنجالی و هوچيگر در محافل دانشگاهی خود را صاحب تريبون و نفوذ در دانشگاهها کرده و مشاراليه را همچون اسب تروائی به بدنه جنبش دانشجوئی کشور پمپ نمايد.
با نزديک شدن انتخابات مجلس پنجم طبرزدی کوشيد تا با تعزيه گردانی جسورانه ای عليه هاشمی رفسنجانی و گروه جديد التاسيس کارگزاران سازندگی در قالب مقالات جنجالی و تظاهرات اعتراض آميز عليه کرباسچی و ديگر چهره های سرشناس کارگزاران فضای مناسبی را در اختيار جناح حقانی بمنظور خيز برداشتن جهت تصاحب کرسی های مجلس و پس از آن تصاحب کرسی رياست جمهوری بردارد.
ظاهر قضيه انتساب طبرزدی و گروه تحت امرش به جنبش دانشجوئی بود اما در لايه های پنهان وی کوشيده و می کوشد با اتخاذ مواضع اولترا اصلاح طلبانه ضمن بهره وری از امتياز بازداشتهای فرمايشی با سياست نعل وارونه از سوئی برای خود و سازمان تحت امرش چهره ای مظلوم و موجه نزد اقشار دانشگاهی خلق نمايد و از جانب ديگر و در خفا فرصتهای عملياتی کردن سياستهای خشن شاخه حقانی را تمهيد نمايد.
وی در تعقيب پروژه های محول شده اش توفيق آنرا داشته تا با توسل به چهره سازی قهرمانانه از خودش نزد گروه های سلطنت طلب خارج از کشور از بلاهت ژنتيکی سلطنت طلبها بنفع خود بهره برداری کرده و از کيسه ايشان بنفع تداوم پروژه های خود و جناح حقانی ارتزاق نمايد.
در همين راستا ايشان از دو ماه پيش با تکيه بر تريبونهای سلطنت طلبان در لوس آنجلس خود را مهيای ايجاد شهر آشوبی در سالگرد حمله به کوی دانشگاه می کرد و ظاهراً آش چربی را برای اين روز در نظر گرفته بودند.
اما چند عامل باعث شد تا پروژه ايشان خارج از نوبت در دستور کار قرار گيرد.
مصاحبه رئيس جمهور خاتمی در خصوص رد لوايح دو گانه توسط شورای نگهبان و تاکيد وی در اين مصاحبه بر اين نکته که شورای نگهبان حتی بر خلاف نظر آيت الله خامنه ای با اين لوايح برخورد کرد مؤيد اين نکته بود که خاتمی با برخورداری از حمايت آيت الله خامنه ای در تعقيب تصويب لوايح خود است.
اما اينکه وی برخلاف مشی خود ترجيح داد اينبار و زيرکانه حمايت رهبری از خود را نيز به اطلاع افکار عمومی برساند مبين آنبود که خاتمی در لابی های پشت پرده توانسته با برخوردار شدن از حمايت کانونهای اصلی قدرت ضريب اعتماد بنفس خود در عرصه سياسی را افزايش دهد.
توصيه شورای عالی امنيت ملی کشور به رياست خاتمی مبنی بر عدم انعکاس مطبوعاتی نامه 127 نماينده مجلس به رهبری نيز مؤيد آن بود که خاتمی تشخيص داده با اتکای بر حمايت آيت الله خامنه ای می تواند ضمن پرهيز از غوغا سالاری رسانه ای امکان متقاعد کردن شورای نگهبان برای تصويب لوايح دو گانه اش را فراهم کند.
خبرهائی هم که از گوشه و کنار مبنی بر متقاعد شدن شورای نگهبان می رسيد مؤيد آنبود اميدها به تصويب لوايح افزايش يافته است.
خصوصاً موضع صريح و تحکمی و برخوردار از اعتماد بنفس رئيس جمهور خاتمی در سفر به خراسان مبنی بر برخورد سازمانهای مسئول با گروه های فشار و آشوب طلبی که بعد از ارسال نامه نمايندگان به رهبری موجبات مزاحمت را برای نمايندگان مجلس فراهم آورده بودند نشان از آن می داد خاتمی توانسته معادلات قدرت در پشت پرده سياست را بنفع خود تغيير دهد.
قهراً چنانچه اتفاق خاصی نمی افتاد فضای سياسی ايران از نظر روانی مهيای انزوا و انعزال گروه های فشار شده بود.
طبعاً در چنين فضائی متضرر اصلی همان گروه هائی بودند که با توسل به هل من مبارز طلبی های جناح جنگ طلب کاخ سفيد از امکان جنگی کردن جو سياسی بمنظور تداوم زيست نامشروع سياسی خود در ايران برخوردار می شدند.
خوشبينی های بوجود آمده بر سر امکان تصويب لوايح دو گانه رئيس جمهور خاتمی به سهم خود آنقدر ظرفيت و استعداد داشت تا جناح حقانی را ترغيب به شيطنتی جديد کند، لذا پيش بينی می شد اين جناح سرمايه گذاری هنگفتی را روی سالگرد مراسم 18 تير بعمل آورد.
دورخيزی که گروه تحت امر طبرزدی بر روی مراسم سالگرد 18 تير کرده بود هشدارهای نگران کننده ای را به محافل سياسی ايران می داد.
ليکن بيانيه هوشمندانه نوزدهم خرداد دفتر تحکيم وحدت و رويگردانی قابل انتظار و تحسين اين تشکل دانشجوئی از سلطه طلبيهای آمريکا و جريانهای سلطنت طلب و اسرائيل منجر به آن شد تا گروهک طبرزدی هم از جانب تامين کنندگان مالی اش در لوس آنجلس و هم از جانب منعقدين نطفه اش در کانون حقانی تحت فشار بمنظور خارج از نوبت عمل کردن پروژه 18 تير در 20 خرداد قرار گيرد.
قطعاً چنانچه اين گروهک بتواند پروژه آشوبگری خود را با موفقيت به انجام برساند در آنصورت توپ در زمين کسانی قرار خواهد گرفت که با استناد به چنين شهرآشوبيهائی فرصت اقناع کانونهای قدرت در ايران را بر لزوم و وجوب و ضرورت وجود گروه های فشار و برخوردهای چکشی ايشان بمنظور اعاده نظم در کشور را بدست خواهند آورد.
طبعاً اکنون يکبار ديگر توپ در زمين نمايندگان راستين جنبش دانشجوئی در دفتر تحکيم وحدت است تا همانطور که با دشمنان خارجی خود طی قطعنامه نوزدهم خرداد مرزبندی قابل تحسينی را ترسيم کردند اين بار با مدعيان دروغين و مجعول طلايه داری جنبش دانشجوئی در داخل کشور نيز تعيين تکليف نمايند.
داريوش سجادی
20/خرداد/82
آمريکا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر