بررسی جايگاه رياست جمهوری از منظر محافظه کاران ايران
روزنامه دست راستی رسالت در شماره روز دوشنبه چهارم آذر ماه سال 81 طی مقاله ای تحت عنوان «ظاهر بينان و قشری گرايان» با اشاره به سخنان رئيس جمهور خاتمی در مراسم نهمين دوره تکريم و تجليل از خادمان قرآن که توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ترتيب يافته بود از موضعی دل نگرانه نسبت به صيانت از دين و قرآن، ضمن اعتراض به فرازی از سخنان ايهام گونه ريس جمهور، خطاب به ايشان متذکر شده:
« رئيس جمهور که طبق قانون اساسی وظيفه صيانت از دين و قرآن را دارند بايد از قدرتی که مردم به او داده اند برای مبارزه با قرآن ستيزان استفاده نمايند ... بهتر اين نيست که رئيس جمهور با مردم خود شفاف و روشن سخن بگويد و از استخدام کلمات مبهم و پيچيده خودداری کند؟»
اشاره رسالت به آن بخش از سخنان رئيس جمهور در اجلاس مزبور است که ايشان خطاب به مستمعين اظهار داشته:
« تقدير پيشکش! اميدوارم وزير ارشاد در مقابل محافلی که در برابر هيچکس پاسخگو نيستند،اما قادر به انجام هر کاری هستند، يک روز بخاطر اين فعاليتهای قرآنی مجبور نباشند که پاسخگو باشد»
رسالت در مقاله معترضه خود در عين حاليکه مؤيد تفويض قدرت از جانب مردم به رئيس جمهور شده و وظيفه صيانت از دين و قرآن را به ايشان يادآوری کرده متقابلاً متذکر عدم شفافيت خاتمی در ايجاد گفتمان با مردم شده است.
نکته ای که روزنامه رسالت سهواً يا تعمداً در مقاله خود از نظر پنهان داشته آنست که چنانچه می پذيرد رئيس جمهور امانتدار قدرت تفويض شده مردم است چرا تنها در اين يک مورد خاص اين قدرت را برسميت می شناسد اما طی 5 سال گذشته از دوران رياست جمهوری خاتمی هر لحظه که ايشان قدمی در راستای منويات و مطالبات همان مردمی که با 20 ميليون رای خود وی را بر کرسی رياست جمهوری نشاندند، برداشت از زمين و زمان توسط محافظه کاران ادله ساخته می شد که:
قدرت در جمهوری اسلامی منبعث از ذات الهی است و رای مردم صرفاً زينت بخش در حوزه کارآمدی نظام است!؟
نويسنده رسالت در مقاله مزبور ابراز داشته که:
«هر قدر دقت در جملات رئيس جمهور کردم نتوانستم بفهمم ظاهر بينان و قشری گرايان تنگ نظر چه کسانی هستند؟همچنين چه محافلی هستند که در برابر هيچ کس پاسخگو نيستند و قادر به هر کاری هستند؟ و آن کارها چيست؟»
می گويند سفيهی جنگل نديده را برای نخستين بار به تماشای جنگل بردند و وقتی نظر وی را در خصوص شمای جنگل پرسيدند، پاسخ داد:
«والله؛ می خواهم جنگل را ببينم اما انبوه درختان مانع ديدنم شده!»
مزيد اطلاع روزنامه رسالت می توان اذعان داشت که ظاهر بينان و قشری گرايان تنگ نظر همان کسانی اند که طی 5 سال گذشته روی کار آمدن خاتمی هر روز به بهانه ای کشور را به آشوب کشيدند.
چه آنزمان که کفن پوش بخاطر کف و سوت زدن چند جوان دانشجو در نشست با خاتمی، با شعار دين از دست رفت به خيابانها ريختند!
چه آنزمان که عکس رئيس جمهور در سفر به ايتاليا را بخاطر قرار داشتن ليوان خالی در جوار ايشان مبدل به پيراهن عثمان کردند!
چه آنزمانی که يک کشور را بخاطر يک نمايشنامه درج شده در يک نشريه داخلی دانشگاهی به آشوب کشيدند!
چه آنزمانی که طرح اعزام دانشجويان دختر به خارج از کشور را ناموس فروشی تعريف کردند!
چه آنزمانی که تاوان فهم متصلب خود از يک سخنرانی محدود و آکادميک توسط دکتر آقاجری را با ابدال آن به يک شهرآشوبی قشری گرايانه از امنيت ملی کشور ستاندند!
همچنين از آنجا که رسالت خود را قاصر از شناخت محافل غير پاسخگو و تام الاختيار در کشور و جاهل از نوع کارهای ايشان کرده مزيد اطلاعشان می توان گفت:
محافل غير پاسخگو محافلی هستند که علی رغم خواست مردم رغبتی به پاسخگوئی در قبال نقاط مبهم قتلهای زنجيره ای پائيز 77 ندارند!
محافلی که علی رغم انتشار نوع بازجوئی سخيفانه بازجويان از متهمين قتلهای زنجيره ای تمايلی به پاسخگوئی نسبت به تمرد و محاورات غير اخلاقی بازجويان ندارند!
محافلی که علی رغم اظهارات صريح علی افشاری مبنی بر مجبور کردن وی جهت شرکت در شوی خود زنی و اعتراف در مقابل دوربين تلويزيون تمايلی به پاسخگوئی به پرسشهای مطروحه در افکار عمومی نسبت به ادعاهای افشاری را ندارند!
محافلی که علی رغم تصريح در تحقيقات شورای عالی امنيت ملی کشور در معرفی لباس شخصی های مهاجم به کوی دانشگاه تمايلی به معرفی و محاکمه ايشان ندارند!
علی الظاهر جنگل محافل خودسر و غير پاسخگو در ايران آنقدر انبوه است که می توان به روزنامه رسالت اين حق را داد که قاصر از رؤيت ايشان باشند!
رسالت در حالی از طعنه درد دل گونه رئيس جمهور خاتمی مبنی بر ابراز نگرانی ايشان از مواخذه محتمل وزير ارشاد در مقابل محافل ظاهر بين و قشری گرای غير پاسخگو برآشفته که تا چند هفته پيش خود يکی از طلايه داران وااسلامای ظاهر بينانه و قشری گرا بخاطر بوسه مادرانه يک عاقله زن هنرمند بر پيشانی شاگرد يادگار همسر فقيد ش بود!
بيان اين خاطره نيز خالی از لطف نيست که منبعث از همان قشری گرائی ظاهر بينانه طی ملاقاتی که با يکی خانمهای ديپلمات غربی در [...] داشتم مشاراليه نکته طنز گونه جالبی را مطرح می کرد که:
« عموم ديپلماتهای ايرانی در برخورد حضوری خود در محافل عمومی علی الظاهر و بمنظور تقيد به موازين دينی شان از دست دادن و مصافحه با بانوان استنکاف می ورزند اما در ملاقاتهای خصوصی پروائی از اين امر از خود نشان نمی دهند»!
البته جای اين تبصره نيز هست که بقول دکتر محمد جواد لاريجانی چهره سرشناس جناح محافظه کار وقتی ايشان نيز يکبار در چنين موقعيتی قرار گرفته ضمن اجتناب از مصافحه با ديپلمات نامحرم، دوستانه به ايشان و بمنظور دلجوئی يادآوری کرده که ما مسلمانان هر چند که با زنان نامحرم دست نمی دهيم اما وردی بلديم که در صورت خواندن آن در خلوت با نامحرمان خيلی کارهای ديگر! می توانيم انجام دهيم!!!
روزنامه رسالت پرسيده بهتر اين نيست که رئيس جمهور با مردم خود شفاف و روشن سخن بگويد و از استخدام کلمات مبهم و پيچيده خودداری کند و (بفرمايند) ظاهر بينان و قشری گرايان تنگ نظر چه کسانی هستند؟
مزيد اطلاع جميع برخورداران از اين پرسش می توان به ايشان شفاف و روشن پاسخ داد که ظاهر بينان و قشری گرايان همانهائی هستند که تدريس فلسفه آيت الله خمينی در حوزه را دليل بر آب کشيدن کوزه ای می دانستند که فرزند ارشد ايشان (مرحوم مصطفی) از آن آب می نوشيد!
همانهائی که ايشان در درد دل خود با مردم از آنها تحت عنوان متهتکين نام برد و تصريح داشت «خون دلی که پدر پيرتان از اين گروه متحجر خورد، از هيچ گروه ديگری نخورد»!
پرسش رسالت از رئيس جمهور در خصوص کيستی و چيستی ظاهر بينان و قشری گرايان يادآور پاسخ شيطنت آميز آندره گروميکو سفير وقت اتحاد جماهير شوروی در سازمان ملل متحد در سالهای اشغال خاک ايران توسط ارتش سرخ در پايان جنگ جهانی دوم بود که بدنبال شکايت ايران به سازمان ملل مبنی بر استنکاف مسکو از تعهدش جهت خروج نيروهای نظامی شوروی از شمال ايران پس از پايان جنگ، شورای امنيت وی را بمنظور پاسخگوئی مورد خطاب قرار داد و ايشان در پشت تريبون شورای امنيت تنها به اين جمله بسنده کرد که ارتش شوروی بمنظور مقابله با حوادث غير قابل پيش بينی در خاک ايران باقی مانده و وقتی اعضاء شورا مجدداً از وی توضيح خواستند که وقايع غير قابل پيش بينی يعنی چه؟ ايشان نيز با صراحت توام با شيطنت پاسخ داد:
« وقايع غير قابل پيش بينی يعنی وقايع غير قابل پيش بينی»! و پشت ميز خود بازگشت!
سال گذشته نيز که رئيس جمهور خاتمی در معيت عطاالله مهاجرانی رئيس مرکز گفتگوی تمدنها، جهت شرکت در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل به نيويورک رفته بود طی نشستی که با جامعه ايرانيان مقيم ايالات متحده در هتل پلازای نيويورک داشت از جانب دکتر «فرهنگ مهر» چهره سرشناس و برجسته جامعه ايرانيان زرتشتی مقيم آمريکا مورد پرسش قرار گرفت که چرا بنا به قوانين مصوب جمهوری اسلامی ما زرتشتيان کافر محسوب شده و سهم الارث مسلمانان شده های جامعه زرتشتی را غير قابل انتقال برای ديگر اعضای خانواده پايبند به دين خود مانده به بهانه کافر بودنمان می دانيد؟ رئيس جمهور در مقام مطايبه و خطاب به ايشان اظهار داشت:
« شما خيلی سخت نگيريد! (و با اشاره به دکتر عطاالله مهاجرانی که در آن نشست حاضر بود) گفت آقايان همين دکتر مهاجرانی ما را نيز کافر می دانند»!!!
نکته آخر آنکه از آنجا که روزنامه رسالت رئيس جمهور رامطابق قانون اساسی موظف به صيانت از دين و قرآن اعلام کرده که بايد از قدرتی که مردم به او داده اند برای مبارزه با قرآن ستيزان استفاده نمايند، حال جای اين پرسش از نشريه مزبور باقی است که آيا وظيفه رئيس جمهور تنها صيانت از دين و قرآن است؟
آيا نبايد رئيس جمهور را نسبت به احقاق و اعاده حقوق شهروندی مردمی که بمنظور تحقق مطالبات معوق مانده مدنی و شهروندی شان ايشان را برگزيده اند مورد سوال حمايت و تشويق قرار داد؟
بهتر نيست دست راستی های ايران برای صيانت از دين خدا تاسی به سنت عبدالمطلب نيای بزرگوار پيغمبر اسلام نمايند که وقتی مواجه با لشگر کشی سپاه ابرهه بمنظور تخريب کعبه شد در خواسته خود از ابرهه و در مقام بزرگ مکه تنها خواستار عودت احشام غنيمت گرفته خود از ابرهه شد و وقتی ابرهه در مقام شگفتی از وی پرسيد تو بزرگ مکه ای و از تو توقع آن داشتم تا پرهيز از تخريب کعبه را از من مطالبه نمائی و عبدالمطلب در پاسخ به ايشان گفت:
« من صاحب احشام خود و ملزم به دفاع از آنها هستم کعبه خود صاحبی دارد و خود از آن دفاع خواهد کرد»!
ظاهراً مقام رياست جمهوری در ايران از جانب محافظه کاران حکماً قابل قياس با شتر مرغ است که وقتی از آن بارکشی می خواهند ادعای مرغ بودن دارد و وقتی مطالبه تخم از وی شود داعيه دار شتری است!
به همين قياس وقتی کرسی رياست جمهوری در اشغال خوديها باشد رسالت رئيس جمهور تنها سازندگی و عمران کشور در عين برخورداری از منزلتی هم شان با پيغمبر اسلام است و روحانيون معظم حوزه علميه، دائر مدار دفاع و صيانت از ساحت دين می شوند اما چنانچه غير خودی اشغالگر اين کرسی شود تمامی علمای حوزه صاحب سبک در مُلکداری و حکومت ورزی شده و رئيس جمهور تنها ملزم به حراست از دين و قرآن و ايمان مردم شده و لوايح دو گانه تبيين اختيارات ارسالی اش به مجلس عطش ايشان به قدرت طلبی تلقی خواهد شد!
بالاخره دست راستی ها بايد تکليف رئيس جمهور را در هرم قدرت سياسی ايران روشن کند که تشنه قدرت باشد يا سيراب از آن؟
می گويند ابلهی در موقع خواب دو ليوان پُر و خالی از آب را بالای سر خود می گذاشت.
وقتی از وی دليل قرار دادن ليوان پر از آب را پرسيدند گفت:
اومديم و تشنه ام شد!
و وقتی جويای چيستی ليوان خالی شدند گفت:
اومديم و تشنه ام نشد!!!
داريوش سجادی
دوشنبه 4 آذر 81
آمريکا
روزنامه دست راستی رسالت در شماره روز دوشنبه چهارم آذر ماه سال 81 طی مقاله ای تحت عنوان «ظاهر بينان و قشری گرايان» با اشاره به سخنان رئيس جمهور خاتمی در مراسم نهمين دوره تکريم و تجليل از خادمان قرآن که توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ترتيب يافته بود از موضعی دل نگرانه نسبت به صيانت از دين و قرآن، ضمن اعتراض به فرازی از سخنان ايهام گونه ريس جمهور، خطاب به ايشان متذکر شده:
« رئيس جمهور که طبق قانون اساسی وظيفه صيانت از دين و قرآن را دارند بايد از قدرتی که مردم به او داده اند برای مبارزه با قرآن ستيزان استفاده نمايند ... بهتر اين نيست که رئيس جمهور با مردم خود شفاف و روشن سخن بگويد و از استخدام کلمات مبهم و پيچيده خودداری کند؟»
اشاره رسالت به آن بخش از سخنان رئيس جمهور در اجلاس مزبور است که ايشان خطاب به مستمعين اظهار داشته:
« تقدير پيشکش! اميدوارم وزير ارشاد در مقابل محافلی که در برابر هيچکس پاسخگو نيستند،اما قادر به انجام هر کاری هستند، يک روز بخاطر اين فعاليتهای قرآنی مجبور نباشند که پاسخگو باشد»
رسالت در مقاله معترضه خود در عين حاليکه مؤيد تفويض قدرت از جانب مردم به رئيس جمهور شده و وظيفه صيانت از دين و قرآن را به ايشان يادآوری کرده متقابلاً متذکر عدم شفافيت خاتمی در ايجاد گفتمان با مردم شده است.
نکته ای که روزنامه رسالت سهواً يا تعمداً در مقاله خود از نظر پنهان داشته آنست که چنانچه می پذيرد رئيس جمهور امانتدار قدرت تفويض شده مردم است چرا تنها در اين يک مورد خاص اين قدرت را برسميت می شناسد اما طی 5 سال گذشته از دوران رياست جمهوری خاتمی هر لحظه که ايشان قدمی در راستای منويات و مطالبات همان مردمی که با 20 ميليون رای خود وی را بر کرسی رياست جمهوری نشاندند، برداشت از زمين و زمان توسط محافظه کاران ادله ساخته می شد که:
قدرت در جمهوری اسلامی منبعث از ذات الهی است و رای مردم صرفاً زينت بخش در حوزه کارآمدی نظام است!؟
نويسنده رسالت در مقاله مزبور ابراز داشته که:
«هر قدر دقت در جملات رئيس جمهور کردم نتوانستم بفهمم ظاهر بينان و قشری گرايان تنگ نظر چه کسانی هستند؟همچنين چه محافلی هستند که در برابر هيچ کس پاسخگو نيستند و قادر به هر کاری هستند؟ و آن کارها چيست؟»
می گويند سفيهی جنگل نديده را برای نخستين بار به تماشای جنگل بردند و وقتی نظر وی را در خصوص شمای جنگل پرسيدند، پاسخ داد:
«والله؛ می خواهم جنگل را ببينم اما انبوه درختان مانع ديدنم شده!»
مزيد اطلاع روزنامه رسالت می توان اذعان داشت که ظاهر بينان و قشری گرايان تنگ نظر همان کسانی اند که طی 5 سال گذشته روی کار آمدن خاتمی هر روز به بهانه ای کشور را به آشوب کشيدند.
چه آنزمان که کفن پوش بخاطر کف و سوت زدن چند جوان دانشجو در نشست با خاتمی، با شعار دين از دست رفت به خيابانها ريختند!
چه آنزمان که عکس رئيس جمهور در سفر به ايتاليا را بخاطر قرار داشتن ليوان خالی در جوار ايشان مبدل به پيراهن عثمان کردند!
چه آنزمانی که يک کشور را بخاطر يک نمايشنامه درج شده در يک نشريه داخلی دانشگاهی به آشوب کشيدند!
چه آنزمانی که طرح اعزام دانشجويان دختر به خارج از کشور را ناموس فروشی تعريف کردند!
چه آنزمانی که تاوان فهم متصلب خود از يک سخنرانی محدود و آکادميک توسط دکتر آقاجری را با ابدال آن به يک شهرآشوبی قشری گرايانه از امنيت ملی کشور ستاندند!
همچنين از آنجا که رسالت خود را قاصر از شناخت محافل غير پاسخگو و تام الاختيار در کشور و جاهل از نوع کارهای ايشان کرده مزيد اطلاعشان می توان گفت:
محافل غير پاسخگو محافلی هستند که علی رغم خواست مردم رغبتی به پاسخگوئی در قبال نقاط مبهم قتلهای زنجيره ای پائيز 77 ندارند!
محافلی که علی رغم انتشار نوع بازجوئی سخيفانه بازجويان از متهمين قتلهای زنجيره ای تمايلی به پاسخگوئی نسبت به تمرد و محاورات غير اخلاقی بازجويان ندارند!
محافلی که علی رغم اظهارات صريح علی افشاری مبنی بر مجبور کردن وی جهت شرکت در شوی خود زنی و اعتراف در مقابل دوربين تلويزيون تمايلی به پاسخگوئی به پرسشهای مطروحه در افکار عمومی نسبت به ادعاهای افشاری را ندارند!
محافلی که علی رغم تصريح در تحقيقات شورای عالی امنيت ملی کشور در معرفی لباس شخصی های مهاجم به کوی دانشگاه تمايلی به معرفی و محاکمه ايشان ندارند!
علی الظاهر جنگل محافل خودسر و غير پاسخگو در ايران آنقدر انبوه است که می توان به روزنامه رسالت اين حق را داد که قاصر از رؤيت ايشان باشند!
رسالت در حالی از طعنه درد دل گونه رئيس جمهور خاتمی مبنی بر ابراز نگرانی ايشان از مواخذه محتمل وزير ارشاد در مقابل محافل ظاهر بين و قشری گرای غير پاسخگو برآشفته که تا چند هفته پيش خود يکی از طلايه داران وااسلامای ظاهر بينانه و قشری گرا بخاطر بوسه مادرانه يک عاقله زن هنرمند بر پيشانی شاگرد يادگار همسر فقيد ش بود!
بيان اين خاطره نيز خالی از لطف نيست که منبعث از همان قشری گرائی ظاهر بينانه طی ملاقاتی که با يکی خانمهای ديپلمات غربی در [...] داشتم مشاراليه نکته طنز گونه جالبی را مطرح می کرد که:
« عموم ديپلماتهای ايرانی در برخورد حضوری خود در محافل عمومی علی الظاهر و بمنظور تقيد به موازين دينی شان از دست دادن و مصافحه با بانوان استنکاف می ورزند اما در ملاقاتهای خصوصی پروائی از اين امر از خود نشان نمی دهند»!
البته جای اين تبصره نيز هست که بقول دکتر محمد جواد لاريجانی چهره سرشناس جناح محافظه کار وقتی ايشان نيز يکبار در چنين موقعيتی قرار گرفته ضمن اجتناب از مصافحه با ديپلمات نامحرم، دوستانه به ايشان و بمنظور دلجوئی يادآوری کرده که ما مسلمانان هر چند که با زنان نامحرم دست نمی دهيم اما وردی بلديم که در صورت خواندن آن در خلوت با نامحرمان خيلی کارهای ديگر! می توانيم انجام دهيم!!!
روزنامه رسالت پرسيده بهتر اين نيست که رئيس جمهور با مردم خود شفاف و روشن سخن بگويد و از استخدام کلمات مبهم و پيچيده خودداری کند و (بفرمايند) ظاهر بينان و قشری گرايان تنگ نظر چه کسانی هستند؟
مزيد اطلاع جميع برخورداران از اين پرسش می توان به ايشان شفاف و روشن پاسخ داد که ظاهر بينان و قشری گرايان همانهائی هستند که تدريس فلسفه آيت الله خمينی در حوزه را دليل بر آب کشيدن کوزه ای می دانستند که فرزند ارشد ايشان (مرحوم مصطفی) از آن آب می نوشيد!
همانهائی که ايشان در درد دل خود با مردم از آنها تحت عنوان متهتکين نام برد و تصريح داشت «خون دلی که پدر پيرتان از اين گروه متحجر خورد، از هيچ گروه ديگری نخورد»!
پرسش رسالت از رئيس جمهور در خصوص کيستی و چيستی ظاهر بينان و قشری گرايان يادآور پاسخ شيطنت آميز آندره گروميکو سفير وقت اتحاد جماهير شوروی در سازمان ملل متحد در سالهای اشغال خاک ايران توسط ارتش سرخ در پايان جنگ جهانی دوم بود که بدنبال شکايت ايران به سازمان ملل مبنی بر استنکاف مسکو از تعهدش جهت خروج نيروهای نظامی شوروی از شمال ايران پس از پايان جنگ، شورای امنيت وی را بمنظور پاسخگوئی مورد خطاب قرار داد و ايشان در پشت تريبون شورای امنيت تنها به اين جمله بسنده کرد که ارتش شوروی بمنظور مقابله با حوادث غير قابل پيش بينی در خاک ايران باقی مانده و وقتی اعضاء شورا مجدداً از وی توضيح خواستند که وقايع غير قابل پيش بينی يعنی چه؟ ايشان نيز با صراحت توام با شيطنت پاسخ داد:
« وقايع غير قابل پيش بينی يعنی وقايع غير قابل پيش بينی»! و پشت ميز خود بازگشت!
سال گذشته نيز که رئيس جمهور خاتمی در معيت عطاالله مهاجرانی رئيس مرکز گفتگوی تمدنها، جهت شرکت در اجلاس مجمع عمومی سازمان ملل به نيويورک رفته بود طی نشستی که با جامعه ايرانيان مقيم ايالات متحده در هتل پلازای نيويورک داشت از جانب دکتر «فرهنگ مهر» چهره سرشناس و برجسته جامعه ايرانيان زرتشتی مقيم آمريکا مورد پرسش قرار گرفت که چرا بنا به قوانين مصوب جمهوری اسلامی ما زرتشتيان کافر محسوب شده و سهم الارث مسلمانان شده های جامعه زرتشتی را غير قابل انتقال برای ديگر اعضای خانواده پايبند به دين خود مانده به بهانه کافر بودنمان می دانيد؟ رئيس جمهور در مقام مطايبه و خطاب به ايشان اظهار داشت:
« شما خيلی سخت نگيريد! (و با اشاره به دکتر عطاالله مهاجرانی که در آن نشست حاضر بود) گفت آقايان همين دکتر مهاجرانی ما را نيز کافر می دانند»!!!
نکته آخر آنکه از آنجا که روزنامه رسالت رئيس جمهور رامطابق قانون اساسی موظف به صيانت از دين و قرآن اعلام کرده که بايد از قدرتی که مردم به او داده اند برای مبارزه با قرآن ستيزان استفاده نمايند، حال جای اين پرسش از نشريه مزبور باقی است که آيا وظيفه رئيس جمهور تنها صيانت از دين و قرآن است؟
آيا نبايد رئيس جمهور را نسبت به احقاق و اعاده حقوق شهروندی مردمی که بمنظور تحقق مطالبات معوق مانده مدنی و شهروندی شان ايشان را برگزيده اند مورد سوال حمايت و تشويق قرار داد؟
بهتر نيست دست راستی های ايران برای صيانت از دين خدا تاسی به سنت عبدالمطلب نيای بزرگوار پيغمبر اسلام نمايند که وقتی مواجه با لشگر کشی سپاه ابرهه بمنظور تخريب کعبه شد در خواسته خود از ابرهه و در مقام بزرگ مکه تنها خواستار عودت احشام غنيمت گرفته خود از ابرهه شد و وقتی ابرهه در مقام شگفتی از وی پرسيد تو بزرگ مکه ای و از تو توقع آن داشتم تا پرهيز از تخريب کعبه را از من مطالبه نمائی و عبدالمطلب در پاسخ به ايشان گفت:
« من صاحب احشام خود و ملزم به دفاع از آنها هستم کعبه خود صاحبی دارد و خود از آن دفاع خواهد کرد»!
ظاهراً مقام رياست جمهوری در ايران از جانب محافظه کاران حکماً قابل قياس با شتر مرغ است که وقتی از آن بارکشی می خواهند ادعای مرغ بودن دارد و وقتی مطالبه تخم از وی شود داعيه دار شتری است!
به همين قياس وقتی کرسی رياست جمهوری در اشغال خوديها باشد رسالت رئيس جمهور تنها سازندگی و عمران کشور در عين برخورداری از منزلتی هم شان با پيغمبر اسلام است و روحانيون معظم حوزه علميه، دائر مدار دفاع و صيانت از ساحت دين می شوند اما چنانچه غير خودی اشغالگر اين کرسی شود تمامی علمای حوزه صاحب سبک در مُلکداری و حکومت ورزی شده و رئيس جمهور تنها ملزم به حراست از دين و قرآن و ايمان مردم شده و لوايح دو گانه تبيين اختيارات ارسالی اش به مجلس عطش ايشان به قدرت طلبی تلقی خواهد شد!
بالاخره دست راستی ها بايد تکليف رئيس جمهور را در هرم قدرت سياسی ايران روشن کند که تشنه قدرت باشد يا سيراب از آن؟
می گويند ابلهی در موقع خواب دو ليوان پُر و خالی از آب را بالای سر خود می گذاشت.
وقتی از وی دليل قرار دادن ليوان پر از آب را پرسيدند گفت:
اومديم و تشنه ام شد!
و وقتی جويای چيستی ليوان خالی شدند گفت:
اومديم و تشنه ام نشد!!!
داريوش سجادی
دوشنبه 4 آذر 81
آمريکا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر