۱۳۹۲ اردیبهشت ۲۹, یکشنبه

گِــــــــــره!(1)


چهل و شش سال پيش دکتر محمد مصدق نخست وزير وقت ايران با ملی اعلام کردن صنعت نفت و خلع يد انگلستان از منابع نفتی ايران و بدنبال طرح دعاوی انگلستان در سازمان ملل متحد، طی سخنرانی معروف خود در مقر سازمان ملل در نيويورک دفاع از عملکرد خود را به قيام چای کاران در خليج هوستون آمريکا در برابر سلطه استعماری انگلستان مُستند کرد و آن قيام را دفاع مشروع ملت آمريکا از حقوق طبيعی خود معرفی نمود.

46 سال بعد از اين تاريخ و بدنبال 18 سال حاکميت مناسبات خصمانه ميان ايران و آمريکا بعد از انقلاب اسلامی سال 57 ، اينک محمد خاتمی رئيس جمهور ايران در پيام خود به مردم آمريکا از طريق شبکه خبری CNN در راستای تحليل ماهيت شکل گرفته از روابط دو کشور همانند مصدق ضمن بررسی تاريخ شکل گيری تمدن آزاديخواهانه و دين ورز آمريکا، ماهيت مناسبات حاکم ميان تهران و واشنگتن را ناشی از سوء سياست دولتمردان کاخ سفيد تعبير می کند.

خاتمی همانند مصدق اشراف خود بر تاريخ تمدن آمريکا را بنمايش گذاشت و نشان داد از رجال سياسی فرهيخته ای است که شهامت ايجاد ديالوگ منطقی با جهان خارج را دارد.

خاتمی که شناخت تاريخی اش از ايالات متحده متأثر از تأليفات «آلکسی دو توکويل» جامعه شناس برجسته فرانسوی است طی مصاحبه خود با CNN ضمن تشريح چگونگی شکل گيری تمدن آمريکا اين تمدن را محصول مساعی ملتی ديندار و آزاديخواه توصيف کرد و از ظرفيت بالای اين ملت در تحمل انديشه های مختلف تقدير بعمل آورد و متقابلاً همين حق را برای ملت ايران محفوظ دانست که همانند ملت آمريکا با تکيه بر مترقی ترين ديدگاه از اسلام و آزاديخواهی مستتر در اين دين، شيوه حيات سياسی خود را شخصاً انتخاب کنند.

وی در بيانی ظريف در تشريح علت واکنش های تند مردم ايران عليه آمريکا بعد از پيروزی انقلاب اسلامی، عدم ملامت سربازان «هوشی مينه» بخاطر کشتن سربازان آمريکائی طی جنگ ويتنام توسط مردم آمريکا را درک مردم اين کشور از حق دفاع مشروع ويتنامی ها نسبت به تجاوز خارجی تعبير کرد و متقابلاً تحقير ملت ايران طی 50 سال گذشته توسط دولتمردان آمريکا را نيز انگيزه رفتار تند ايرانيان در مواجهه با دولت واشنگتن از بعد از پيروزی انقلاب اسلامی ايران ذکر کرد و اين واکنش طبيعی را عاری از استحقاق ملامت دانست.

خاتمی در مصاحبه خود با CNN ضمن استقبال از ايجاد رابطه فرهنگی ميان دو ملت ايران و آمريکا، سياستمداران آمريکائی را ايستاده در زمان توصيف کرد که هنوز نتوانسته اند فضای حاکم بر دوران جنگ سرد را فراموش کنند و کماکان سياستهای خود را مُبتنی بر آموزه قدرت نظامی ديکته می کنند.

ظاهراً خاتمی در لوای اين مصاحبه درصدد تفهيم اين نکته به مخاطبان خود بود که دولت واشنگتن هنوز نتوانسته و يا نخواسته رويای شيرين تفوّق نظامی خود بر جهان طی دوران جنگ سرد را فراموش کند و با توجه به متصلب شدن پارادايم ها و استراکچرهای سياسی اين کشور در فضای نظام پولارايز، هنوز هم آمريکائيها ناشيانه می کوشند سرمايه های سياسی خود را از دوران شيرين ماه عسل شان در جنگ سرد هزينه کنند!

همين ايستائی ديپلماسی آمريکا منجر به آن شد تا متحدين اروپائی واشنگتن در يک فرصت سانتريفوژيکال تاريخی، ديپلماسی خود را پس از 50 سال طی شده در دوران جنگ سرد از چارچوب سياستهای آمريکائی کنده و مناسبات خود را راساً و مبتنی بر منافع بومی خود با ايران استحکام بخشند.

دهان کجی به قانون داماتو و بازگشت سفرای اروپائی به تهران بعد از قائله دادگاه ميکونوس Up to Date بودن اروپائيها را در مقايسه با آمريکا نشان داد.

کهولت ديپلماسی آمريکائی، دولتمردان واشنگتن را مُبدل به «بازرس ژاوری» انعطاف ناپذير ساخته که محروم از فهم نظام نوين جهانی است و متعصبانه بر آموزه های فسفاته شده جنگ سرد پای می فشارد و متأثر از اين لجاجت نمی تواند لسان تکلم با دولت ايران را بفهمد!

خاتمی در مصاحبه اش با CNN ضمن بيان تصلب ديپلماسی آمريکا اين ديپلماسی را هم شأن با تمدن آزاديخواهانه اين کشور ندانست و بهمان واسطه مشروعيت عملکرد دولت آمريکا را زير سوال بُرد.

مجموعاً علی رغم پروپاگاند وسيعی که مطبوعات غرب از هفته های گذشته در خصوص پيام خاتمی به آمريکا ايجاد کرده و اين پيام را تمايل تهران به ايجاد رابطه با واشنگتن معرفی می کردند، خاتمی نشان داد حرف جديدی برای ايجاد رابطه با آمريکا ندارد و مسئوليت آنرا نيز تماماً بعهده کاخ سفيد با پرهيز از اتخاذ سياستهای خصمانه عليه ايران گذاشت.

از سوی ديگر خاتمی ضمن استفاده از «زبان تجليل» در ايجاد مونولوگ با مردم آمريکا کوشيد جبهه جديدی در داخل اين کشور بمنظور اعمال فشار افکار عمومی مردم آمريکا عليه سوء سياستهای خاورميانه ای متخذه از جانب دولتمردان حاکم بر کاخ سفيد بوجود بيآورد.

نکته بديع در اين مونولوگ ، لحن و گويش خاتمی بود که برخلاف رويه گذشته ديگر دولتمردان جمهوری اسلامی که همواره ضربآهنگ لحنشان با آمريکائيها مبتنی بر گفتمان تحقير فرهنگ و تمدن اين کشور بوده، وی گويش تکريم از اين تمدن را برگزيد.

نکته قابل توجه در مصاحبه CNN با رئيس جمهور خاتمی تلاش کريستين امانپور مجری اين مصاحبه بود که کودکانه و از سرشوق می کوشيد با گرفتن تضمينی ولو شفاهی از خاتمی مبنی بر پرهيز ايران در حمايت از تروريسم ، سوغات شيرينی برای واشنگتن با خود به آمريکا ببرد! ليکن خاتمی با پاسخ عطف به ماسبق خود، ضمن تعريف تروريسم و منفک کردن آن از دفاع مشروع يک ملت در مواجهه با غاصبين کشورشان ، عدم حمايت از تروريسم را جزو مسلّمات اصول سياست خارجی جمهوری اسلامی ايران از ابتدای پيروزی انقلاب اسلامی اعلام کرد.

واشنگتن چنانچه موفق به اخذ پاسخ معطوف به آينده خاتمی در اين خصوص می شد می توانست ضمن آنکه اين پاسخ را اقرار ايران به حمايت پيشين خود از تروريسم کند متقابلاً آنرا بعنوان عقب نشينی ايران در مقابل خود و سيگنال تهران جهت بهبود مناسباتش با آمريکا قرائت نمايد.

اين توقع مُبيّن آنست که آمريکا از سوئی مُترصد ايجاد فرصتی مناسب برای آغاز حرکت بسوی ايران بوده و از سوی ديگر جهت حفظ پرستيژ بين المللی خود در مقابل متحدينش نمی خواهد بدون کسب امتيازی شيرين از ايران، تيک آپ ايجاد رابطه با تهران را بزند.

اين در حاليست که پرزيدنت خاتمی نيز اگر رغبتی به ايجاد رابطه با دولت آمريکا داشته باشد، با توجه به لزوم پرداخت هزينه های سنگين اين امر در محافل داخلی ايران ، منطقاً وی نيز قبل از کسب امتيازی شيرين از واشنگتن، تمايل به تن دادن به چنين ريسک بالائی نخواهد داشت.

در ايران پيشقدمی برای ايجاد رابطه با آمريکا بدون کسب امتياز از کاخ سفيد جهت توجيه افکار عمومی، از جانب هر شخص و جناحی که صورت پذيرد حُکم انتحار سياسی را خواهد داشت.

صرف نظر از محدوديت ها و مشکلات مُبتلابه دو کشور جهت ايجاد رابطه ، فاصله تهران و واشنگتن اينک به نقطه ای رسيده که هر دو کشور در نخستين اقدام محتاج به انجام يک جراحی عميق در پارادايم های سياسی فی مابين خود می باشند.

در مقطع کنونی عدم رابطه برای هر دو کشور ايران و آمريکا جنبه پرستيژی پيدا کرده. ايران با توصيف وجهه امپرياليستی آمريکا، عدم رابطه با اين کشور را بعنوان يک مدال بر سينه خود آويخته و با تکيه بر اين پرستيژ ، وجهه انقلابی خود را در جهان سوم مشروعيت می بخشد.

ايالات متحده آمريکا نيز با انتساب مکرر تهران به حامی تروريسم و عنصر آنارشيست در نظام بين الملل، وجهه خود را در افکار عمومی بعنوان مدافع جهان دمکراسی تبيين می کند.

با چنين پيشينه آکنده از سوء ظن و بی اعتمادی، دورنمای مناسبات دو کشور عاری از وضوح است و نمی توان در آينده نزديک اُميدی به نزديکی تهران و واشنگتن داشت.



داريوش سجادی

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

(1) ـ متن انگليسی اين مقاله همزمان با پخش مصاحبه شبکه خبری CNN با رئيس جمهور خاتمی در روز پنجشنبه 8/ ژانويه/ 98 (هجدهم دی ماه سال 76) در روزنامه انگليسی زبان Iran News چاپ تهران تحت عنوان The Gap درج شد و متن فارسی آن نيز در شماره 40 ماهنامه ايران فردا (بهمن 76) تحت عنوان « ريسکی که خاتمی کرد» آمده است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر