موافقت با امضای پروتکل الحاقی آژانس منع گسترش سلاح های اتمی توسط جمهوری اسلامی ايران هر اندازه برای مخالفين برون مرزی و موافقين افراطی درون مرزی اين کشور تلخ بود اما در مجموع اين اقدام متضمن توفيق دولتمردان تهران در کنترل و مديريت بحران صورت گرفته عليه ايشان در عرصه جهانی بشمار خواهد رفت.
پانزده سال بعد از آنکه آيت الله خمينی با پذيرش قبول قطعنامه 598 شورای امنيت سازمان ملل متحد طی پيام 29 تير ماه سال 67 خود خطاب به مردم ايران اظهار داشت:
« من باز می گويم که قبول اين مسئله (قطعنامه 598) برای من از زهر کشنده تر است، ولی راضی به رضای خدايم و برای رضايت او اين جرعه را نوشيدم»
اکنون اين صدام حسين است که با از دست دادن حکومت خود و متواری شدنش در دهليزهای ناشناخته عراق می تواند با کامی تلخ اين سوال را از خود بپرسد که:
«اين چگونه جام زهری بود که خمينی آنرا نوشيد اما نهايتاً حکومت من از دست رفت و جمهوری اسلاميه خمينی کماکان مستقر و استوار در جغرافيای ايران طلايه داری می کند؟!»
هر چند در آن تاريخ مخالفين جمهوری اسلامی ايران با تکيه بر اين تحليل که تداوم جنگ ايران و عراق استراتژی بقا و ماندگاری حکومت خمينی است، قبول قعنامه 598 از جانب ايران را آغاز شمارش معکوس سقوط رژيم ملايان حاکم بر ايران معنا می کردند.
پانزده سال بعد از آن تاريخ يکبار ديگر مجموعه مخالفين برون مرزی جمهوری اسلامی ايران اصرار دارند تا قبول امضای الحاقيه پروتکل NPT توسط دولتمردان جمهوری اسلامی ايران را شُرب جام زهری ديگر توسط پايوران حاکم بر ايران تلقی نمايند.
هر چند اصرار آيت الله خمينی بر تداوم جنگ تا پيروزی نهائی بر رژيم صدام حسين اکنون اين زمينه را مهيا می کرد که وی پذيرش قطعنامه 598 را با عنوان جام زهر توصيف کند،اما ظاهراً رهبران فعلی جمهوری اسلامی اينبار ضمن برخورداری بيش از دو دهه تجربيات ملکداری توانستند تا پيش از اعلام موافقتشان با امضای پروتکل الحاقی منع گسترش سلاح های اتمی با اتخاذ سياست سکوتی که نفياً و اثباتاً مويد هيچگونه موضعگيری نسبت به اين پروتکل نبود، فرصت تفسير « زهرنوشی» در قبال پذيرش اين الحاقيه را از مخالفان خود بگيرند.
صرف نظر از شيرينی يا تلخی طعم پذيرش پروتکل الحاقی برای ايران نتايجی که تاکنون از نبرد جهانی اعلام شده ايالات متحده آمريکا با تروريسم بين الملل عائد جمهوری اسلامی شده مبين خوش اقبالی دولتمردان تهران از ناحيه عملکرد ناپخته سياستگذراران کاخ سفيد است.
سقوط حکومت طالبان در افغانستان
سقوط رژيم بعث عراق
در کنار قلع و قمع مناسبات سازمانی گروه تروريستی مسعود رجوی ره آورد مبارزه جهانی آمريکا با تروريسم بين الملل بود که قبل از واشنگتن کام کارگزاران جمهوری اسلامی ايران را شيرين کرد که با هزينه ايالات متحده اکنون از شر سه دشمن همجوار و مزاحم خود فارغ شده اند!
زيرکی اصلی روحانيون حاکم بر ايران آنجا بود که در کانون مبارزه آغاز شده واشنگتن با طالبان حاکم بر افغانستان و حکومت صدام حسين و در موقعيتی که جمهوری اسلامی ايران نيز هدف بعدی واشنگتن برای مبارزه با تروريسم اعلام شده بود، با بلوف تلاش جهت ساخت سلاح اتمی، جبهه متحد آمريکا و اروپا را متقاعد به رايزنی مسالمت آميز با خود کرد.
داستان از آنجا آغاز شد که در سال 81 هاشمی رفسنجانی در مقام امامت جمعه تهران بدون مقدمه ای قبلی ناگهان و غير مترقبه به استقبال از برخورداری جهان اسلام از بمب اتمی رفت!
اين موضعگيری بديع غوغائی در کريدورهای سياسی و مطبوعاتی جهان غرب خصوصاً نزد محافل وابسته به رژيم اسرائيل ايجاد کرد و مسبب ايجاد دلنگرانی هائی جدی از ناحيه تمايل يا برخورداری ايران از بمب اتمی شد.
چند ماه بعد از آن و در آستانه لشگرکشی ايالات متحده به عراق بود که رئيس جمهور خاتمی در جشنهای بيست و سومين سالگرد پيروزی انقلاب اسلامی، با اعلام رسمی موفقيت ايران در كشف و استخراج ذخاير اورانيوم در 200 كيلومتري شهر يزد و ايجاد تاسيسات توليد تركيبات اورانيوم در شهرهاي اصفهان و كاشان، جهان خارج را مواجه با يک سورپرايز اتمی کرد!
متعاقب همين خبر بود که ايالات متحده و دولت تل آويو دست به شهرآشوبی زده و جنجال بزرگی را عليه ايران و تلاش مخفيانه اش جهت ساخت بمب اتمی ايجاد کردند.
جنجال بزرگی که علی الظاهر دولتمردان تهران نيز در خفا از دامن زدن به آن چندان ناخرسند نمی شدند.
ده ماه بعد از ادعای ايران مبنی بر توفيقشان در غنی سازی اورانيوم، مجموعه فشارها و مذاکرات فشرده ديپلماتيک منجر به آن شد تا پس از سفر سه وزير خارجه کشورهای فرانسه و انگلستان و آلمان به تهران نهايتاً جمهوری اسلامی بعد از اخذ تضمين از اروپا جهت مساعدت رسانی فنی به ساخت تاسيسات صلح آميز هسته ای موافقت خود با امضای پروتکل الحاقی آژانس منع گسترش سلاح های هسته ای و تعليق پروسه غنی سازی اورانيوم را اعلام نمايد.
اين موافقت در حالی صورت گرفت که يک هفته بعد از آن هاشمی رفسنجانی در مصاحبه با شبکه خبری المنار اعلام کرد:
«ايران هنوز غنی سازی اورانيوم را آغاز نکرده، در واقع ما در مرحله آماده سازی آن هستيم و هيچگونه عملياتی شروع نشده و آنچه که ما بر سر آن توافق کرديم اين بود که صبر کنيم تا آژانس بين المللی انرژی اتمی نسبت به شفاف بودن برنامه های هسته ای ايران قانع شود، در واقع هنوز فعاليتی انجام نشده که متوقف شود»!
دو روز بعد از اظهارات هاشمی نيز حميد رضا آصفی سخنگوی وزارت خارجه ايران در نشست مطبوعاتی هفتگی خود با خبرنگاران در پاسخ به سوالی مبنی بر اينکه:
«با توجه به اظهارات البرادعی آيا روند عنی سازی اورانيوم مختل خواهد شد؟»
پاسخ داد:
«روند غنی سازی اورانيوم در مراحل بسيار مقدماتی است و ما روند غنی سازی را که زير نظر آژانس و در چارچوب پادمان آژانس بوده داوطلبانه معلق می کنيم تا حسن نيت ما ثابت شود»
اين در حاليست که پيش از اين نيز انجمن فيزيک ايران ضمن صدور بيانيه ای با رد ادعای توانائی غنی سازی اورانيوم توسط ايران اعلام داشت:
« ادعای دستيابی ايران به فناوری هستهای و استفادههای صلحآميز از آن، نبود حمايت از زيرساختهای ضعيف موجود و گاهی تخريب آنها، بیتوجهی به تربيت نيروی انسانی متخصص در زمينههای علوم و فناوری هستهای، حمايت نكردن از تحقيقات در اين زمينهها و فقدان آيندهنگری لازم همگی حكايت از سست بنيان بودن اين ادعا دارد و ما را از تبعات ناشی از ادعای دستاوردی كه نداريم نگران میكند»
بازی بلوفی که دولتمردان تهران از يک سال پيش با تکيه بر ايجاد وحشت اتمی از ايران آغاز کردند هر چند دارای ريسک بالائی بود اما اکنون روحانيون حاکم بر ايران می توانند در محافل خصوصی خود شادمانه از توفيقشان در مديريت موفقيت آميز بحران به نفع خود سخن بگويند.
ظاهراً تهران در جنجال اتمی اخير توانسته در بازی سياسی خود با آمريکا و اروپا با دستانی کاملاً خالی از طرف مقابل خود امتيازات بزرگی را کسب کند:
ـ تبديل گفتمان جنگی آمريکا و متحدينش با خود به گفتمان سياسی و مجاب کردن ايشان به تن دادن به قواعد بازيهای ديپلماتيک با ايران.
ـ خلاصی يافتن ايران از سه دشمن محلی با مزاحمتهای تاريخی با هزينه آمريکا. (صدام ، طالبان و رجوی)
ـ خريد زمان به نفع خود بمنظور درگير شدن واشنگتن در مبارزات انتخاباتی رياست جمهوری سال 2004 و احياناً ايجاد بازی مجددی با کانديداهای اين انتخابات بر سر تحويل زندانيان سرشناس القاعده به يکی از کانديداهای دمکرات يا جمهوريخواه در آمريکا(مشابه بازی آزاد سازی ديپلماتهای آمريکائی در تهران در مبارزات انتخابات رياست جمهوری بين رونالد ريگان و جيمی کارتر)
با اين تفاصيل چنانچه بتوان توفيقات مزبور دولتمردان جمهوری اسلامی در بحران اتمی اخير را تشبيه به نوشيدن جام زهر کرد! در بيان ماهيت و چيستی چنين جامی و پاسخ به اين پرسش که اين چگونه جام زهری است؟ می توان تاسی به عمر خيام کرد که:
جامی است که عقل آفرين می زندش!
داريوش سجادی
16/آبان/82
آمريک
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در مقاله صانعان جام زهر تفصيلاً به اين مطلب پرداخته شد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر