نامه سرگشاده به محمود احمدی نژاد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
جناب آقای رئيس جمهور
سخنرانی جنابعالی در شهرستان قم بار ديگر موجبات اشتهارتان در خبرگزاری های جهان را فراهم کرد. خصوصاً آن بخش از اظهارات تان در واکنش به خبر احتضار قريب الوقوع آريل شارون نخست وزير بدنام و بد پيشينه اسرائيل مبنی بر ابراز رضايت و خرسندی از فوت وی و ابراز اميدواریتان جهت پيوستن قريب الوقوع ديگر همکاران ايشان به وی!
جناب آقای رئيس جمهور
نويسنده کمترين شکی نسبت به جنايتکار بودن شارون خصوصاً با سابقه توحشی که از خود در اردوگاه های صبرا و شتيلا بجا گذاشت، ندارد. اما ظاهراً در اين ميان يک چيز به حاشيه رفته و آن اعتبار انقلاب اسلامی و التزام آن به مولفه های اخلاقی برگرفته از اسلام است.
جناب آقای رئيس جمهور
اين انقلاب اعتبار خود را ارزان ابتياع نکرد تا بتوان چنين نازل چوب حراج بر آن را تحمل کرد.
جنابعالی تحت هيچ شرايطی حق نداريد در تمشيت ملکداری خود ميراث خمينی را ناديده بگيريد.
جناب آقای رئيس جمهور
بعد از ارتحال بنيان گذار جمهوری اسلامی، يکی از سفرای کشورهای آفريقائی در دفتر يادداشت وزارت خارجه ايران در توصيف شخصيت ايشان نوشت:
«خمينی همچون برليانی بود که از هر طرف می درخشيد و از هر طرف هم می بُــريد»
آيت الله خامنه ای هم يکبار به درستی چنين تعبيری را در توصيف ايشان بکار بُرد که:
« اين انقلاب بی نام و نشان خمينی در هيچ کجای جهان شناخته شده نيست»
لذا برادرانه به جنابعالی نصيحت می کنم ميراث خمينی را با وسواسی بيشتر عزيز بداريد!
جناب آقای رئيس جمهور
هنوز پژواک فرياد خمينی در گوش پيروانش طنين انداز است که:
جنگ ما، جنگ عقيده است. جغرافيا و مرز نمی شناسد. ما بر سر آب و خاک با کسی دعوا نداريم. ما تصميم گرفته ايم پرچم لااله الا الله و محمد ان رسوال الله را (که همانا پرچم اخلاقيات است) بر قلل رفيع کرامت و بزرگواری به اهتزاز در آوريم.
جناب آقای رئيس جمهور
ظاهراً عنايت نداريد نگاه خمينی و پيروان خمينی نگاهی عارفانه به جهان خلقت و به تبع آن جهان سياست بود.
چشم های ايشان هرگز آغشته به نفرت نبود.
خمينی و فرزندان خمينی، ميراث دار همان امامی هستند که در نبرد با «عمر بن عبدود» مهر خديو را جايگزين خشم خدوی «عبدود» کرد و قبل از آنکه خنجر بر گردن «عمر» بگذارد، دشنه بر خشم وکينه خود گذاشت.
علی (ع) از سر کين و نفرت نمی کشت.همچنانکه خمينی آلوده نفرت نبود.
جناب آقای رئيس جمهور
بخاطر داريد آنجا که خمينی هم در دعائی مرگ صدام را از خداوند طلبيد، آن مطالبه نيز از سر خيرخواهی برای صدام بود.
خمينی به درستی تشخيص عدم امکان رستگاری صدام را می داد و با نگاهی مهرورزانه از خداوند مرگ وی را مسئلت کرد تا بر بار معصيت اش کمتر افزوده شود.
و چه اندازه ايشان بدرستی تشخيص بی استعدادی صدام در رستگاری را می داد و ای کاش خمينی تنها در اين يک مورد مستجاب الدعوه می بود تا اکنون صدام اينچنين خود را خوار نبيند.
جناب آقای رئيس جمهور
جنابعالی شعار مهرورزی به بندگان خدا را مسقط الراس ورودتان به عرصه رياست جمهوری اعلام کرده ايد، اما ظاهراً و متاسفانه با الفبای مهرورزی بيگانه ايد.
چگونه می توان به عروة الوثقائی چنين مستحکم اتکا داشت و اينگونه کين ورزانه به بندگان خدا نگريست؟
اخلاق که آغشته به جغرافيا نيست تا بتوان آنرا در پشت مرزهای ملی يا عقيدتی متوقف کرد.
جنابعالی جمهور ايرانيان را نمايندگی می کنيد. پشتوانه اعتبار ايران و ايرانيان اتکای بر بيش از دو هزار سال فرهنگ و تاريخ و اخلاق و معنويت است.
سرتاسر تاريخ ايران را بکاويد سوای جنايت و خونريزی و ظلم سران و سلاطين اش چيزی جز همان منظومه معنوی و اخلاقی برای باليدن ندارد.
جناب آقای رئيس جمهور
تفاوت است ميان جنابعالی بعنوان نماينده ملت ايران با آن روزنامه شريفه که با داعيه اسلامخواهی انحصاری اش در احتضار شارون پايکوبی می کند!
چشم هايتان را بشوئيد.
دنيای با شارون يا بدون شارون چندان تفاوتی ندارند. اما تفاوت دنيای مهر و با دنيای کين به قامت فهم مان از گوهر اسلام است.
موفق باشيد ـ داريوش سجادی
19/دی/84
آمريکا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر