۱۳۹۲ خرداد ۱, چهارشنبه

جوابيه در خصوص اصحاب فتنه


مديريت محترم تارنمای وزين گويا

احتراماً معروض می دارد در مورخه پنجم تير ماه جاری مطلبی تحت عنوان «عجب رسميه ، رسم زمونه» در آن رسانه درج شد که طی آن نويسنده علی الظاهر کوشيده با نگرشی بعضاً و «متمئناً»! جامعه شناسانه رفتارهای اجتماعی ـ سياسی شهروندان ايرانی در اغتشاشات اخير ايران را ارزيابی نمايد.

صرف نظر از فحوای قابل مناقشه مطالب عرضه شده در آن مقاله، نويسنده در ابتدای متن خود با گويشی معترضانه اقدام به رديف کردن نقل قولهائی از چهار نفر از بلند مرتبگان رژيم جمهوری اسلامی ايران در تحليل اغتشاشات اخير تهران کرده و در رديف پنجم نقل قولی کاملاً جعل محتوا شده از مقاله اخير اينجانب (اصحاب فتنه) را آورده و با تجميع اين پنج نقل قول به زعم خود اغتشاشات اخير ايران را تحليل محتوا فرموده اند.

نويسنده در ابتدای مقاله خود آورده اند:

((اغتشاشات!! اخير فارغ از بيان مشکلات و اختلافات بين مردم و حاکمان اسلامي طرز تلقي افراد و گروهها را از جنبشهاي مردمي- دانشجوئي مشخص کرد . کساني که تا ديروز به مردم به ديد ولي نعمتان انقلاب ، آزادي خواهان و انسانهائي فهيم مي نگريستند امروز و با بروز نا آرامي ها تغيير جهت داده و با الفاظ سخيف سعي در منکوب کردن اين جريانات دارند . بعضي از اين گروههاي چه داخلي ، چه خارجي در اقدامي همآهنگ و همسو با منتسب کردن اعتراضات به سلطنت طلبان و شمال شهريهاي بي درد! تهراني که از روي هوس به خيابانها ريخته اند سعي در انسداد اين اعتراضات آزادي خواهانه دارند و بعضي ديگر با سوار شدن بر موج اعتراضات مردمي و توسل به شعارهاي زيبا و معقول سعي در کسب وجهه و سوداي تصاحب قدرت در ايران هستند .

آقاي خامنه اي : «اينها گروهي فريب خورده و آلت دست امريکا هستند»

آقاي هــاشمي : «عده اي بچه سوسول و ساواکي دست به اغتشاش زده اند»

آقاي خــاتمي : «عده معدودي که تعدادشان به 1000 نفر! هم نمي رسد و خواست هاي صنفي دارند»

آقاي يــونـسي : «عده اي اراذل و اوباش که به اسم دانشجويان دست به اغتشاش زده اند»

آقاي سـجادي : نسبت دانشجويان به خيابان مثل فاشيست به خيابان است))



اين در حاليست که جمله صحيح منتسب به اينجانب مقتبس از مقاله اصحاب فتنه که دائر بر شوق لباس شخصی ها برای به خشونت کشاندن اعتراض های دانشجويان می بود، عبارت از آنست که:

« ...اميد می رود دانشجويان دورانديشانه با پائين کشيدن شعله های درگيری، طرف مقابل را محروم از تداوم چنين خشونت ورزيهائی نمايند. نکته ای که دانشجويان ايران را ملزم الرعايه به چنين دورانديشی می کند نسبت مستقيم فاشيست با خيابان است!آرمانی ترين مکان برای اعمال خشونت و ابراز وجود عناصر با رويکردهای خشن فاشيستی سطح خيابانها بوده که بمثابه نياز حياتی ماهی به دريا ايشان را در خلسه و نشئه ای سبکبالانه مهيای خشونت ورزی می کنند. اين بر عهده دانشجويان بوده و هست که زيرکانه با پرهيز از خيابانی شدن بروز مطالباتشان امکان تحقق نياز آرمانی خشونت ورزان را از ايشان مضايقه کنند.»
نيت سهوی يا عمدی نويسنده در چنين جعل تحريفی را به ديده اغماض می نگرم. اما بر ذمه خود فرض دانسته تا اين نکته و آموزه را به نويسنده مقاله مذکور گوشزد نمايم که در توليد و خلق هر پديده ای اعم از توليدات ذهنی يا عينی دو فرض و رسالت همزمان بر آن پديده مترتب است.

رسالت نخست بر عهده خالق آن اثر يا پديده بوده که با تجهيز خود به حداقلهای تخصصی و علمی لازم الکفايه اقدام به توليد اثر خود نمايد و فرض و توقع دوم بر ذمه مصرف کنندگان است که شرط توانائی در فهم و استفاده صحيح از آن مصنوع! را رعايت کرده و برخوردار از حداقل های صلاحيت برای درک و فهم استفاده صحيح از صناعت مورد مصرف قرار گرفته را داشته باشند.

به تاسی از اين طعنه مصطلح که:

اگر حرف زدن بلد نيستی، حرف نزدن که بلدی! خطاب به عقول ضعيف البنيه در درک مفاهيم مضمر در توليدات قلمی تاکيد مصرح می نمايم که:

چنانچه مقاله نوشتن بلد نيستيد، مقاله نخواندن که بلديد!



با تشکر ـ داريوش سجادی

5/ تير/82

آمريکا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر