تاثير سفر غير مترقبه آيت الله سيستانی به لندن در اوج روياروئی خونين ارتش آمريکا با شبه نظاميان مقتدی صدر در شهر نجف خواسته يا ناخواسته القا کننده احساسی تلخ در ذائقه شيعيان خصوصاً شيعيان مقيم عراق و مقلدان اين مرجع تقليد ايرانی تبار مقيم عراق شده است.
هر چند هنوز مراکز عمده جهان تشيع و ديگر علما و مراجع شيعه خويشتندارانه از بيان اين احساس تلخ اجتناب کرده اند اما در مجموع نمی توان منکر ناسنجيده بودن اين سفر بی موقع بود.
از آنجا که اخبار ارسالی از عراق مُبيّن دورخيز ارتش آمريکا برای تهاجم گسترده به شهر نجف و يکسره کردن بحران مقتدی صدر و پيروانش می باشد،
14:25 گرينويچ - چهارشنبه 11 اوت 2004
نيروهای آمريکايی و عراقی آماده 'نبرد نهايی' در نجف
نيروهای آمريکايی و عراقی برای حمله نهايی به شبه نظاميان درنجف آماده می شوند.
يک سخنگوی نظامی آمريکا می گويد اين نيروها تمرينهايی را برای پايان دادن به نبردی که به گفته او توسط شبه نظاميان هوادار مقتدی صدر آغاز شده، انجام داده اند.
در جنوب عراق بين نيروهای بريتانيايی و شبه نظاميان شيعه درگيری برای چندمين روز پياپی ادامه دارد و در حاليکه يک مقام دولتی عراق خواستار خروج نيروهای خارجی از نجف شده، رهبر محلی يکی از گروه های عمده شيعه به دست افراد ناشناس به قتل رسيده است.
قدر مسلم آنست که در فردای پيروزی محتمل و خونين ارتش آمريکا در نبرد نهائی و احتمالی با شبه نظاميان مقتدی صدر، هر اندازه آمريکائيان از اين فتح احساس غرور و سرخوشی کنند اما قهراً آيت الله سيستانی نصيبی از اين شادمانی نخواهد داشت.
طبعاً تا همين مقطع نيز آيت الله نگاه سنگين شيعيان عراق به خود را از راه دور بخوبی احساس می کند که با سکوتی پرمعنا خطاب به ايشان می گويند:
« همه نفوذ و محبوبيت و اقتدار جنابعالی نزد ما به آن اعتبار بود که در روز واقعه به پشتگرمی از حضورتان نزد خود و طلايه داريتان در دفاع از حقوق شيعيان التجائی برای مقلدين تان باشيد.»
سفر نسنجيده آيت الله سيستانی به لندن چه از ناحيه فشار آمريکائيان باشد و چه برخاسته از نظرات مشاوران ايشان در تحليل نهائی بعنوان چراغ سبز آيت الله به ارتش آمريکا تلقی خواهد شد که:
« با خروج ام از عراق دست تان را برای هر نوع اقدامی باز گذاشتم»
بر فرض شدت عارضه قلبی، واقعبينانه ترين تصميم برای آيت الله آن بود تا رنج کسالت را به تن خريده و با حفظ اعتبار مرجعيت و محبوبيت خود نزد شيعيان عراقی رنج و مرارت مشترک با مقلدين و شيعيانش را مُرجح بر سفر درمانی فوق می کرد.
تا همين مقطع نيز شايسته ترين اقدام بازگشت سريع ايشان به نجف جهت حفظ اعتبار مرجعيت و نفوذ و محبوبيتشان نزد پيروانشان می باشد.
قهراً حضور ايت الله سيستانی در ميان شيعيانش الزاماً نمی تواند بمعنای حمايت وی از مقتدی صدر تلقی شود و آيت الله می تواند با حفظ فاصله از هل من مبارز طلبی مقتدی صدر با آمريکائيها و اتخاذ موضع شفاف و روشن در قبال اين منازعه خود را از شبهات اجتناب ناپذيری که تاکنون از سوی ناظران تحولات عراق نسبت به سلوک ايشان عارض شده رهائی بخشد.
در غير اينصورت چنانچه آيت الله بعد از برخورد محتمل و نهائی ارتش آمريکا با مقتدی صدر و شکستن حُرمت نجف و دما مسلمين وارد نجف شوند خود را با آن متلک گزنده قاضی القضات باشتين در سريال سربداران تلويزيون ايران قرار می دهد که در صحنه اعدام پانزده نفر از پيروان شيخ حسن جوری که بواسطه تحت تعقيب بودن مقتدايشان جملگی مُدعای شيخ حسن بودن را داشتند، رندانه شخصيت شيخ حسن جوری را پس از اعدام آن جان نثاران به محاکمه می گيرد که:
«اگر شيخ حسن در ميان اين پانزده تن بود، که مُرد.
اگر نبود، ديگر شيخ نيست که پانزده تن را فديه خود کرد»!!!
طبعاً آيت الله سيستانی نيز در چنان حالتی بايد اين حق را به پيروان يا منتقدانش بدهند تا با همان لسان و بيان خطاب به ايشان بگويند:
« اگر آيت الله سيستانی در بحبوحه نبرد های نجف در ميان پيروان و مقلدانش بود و ايشان را برخوردار از حمايت و نفوذ و اعتبار معنوی خود می کرد، که هيچ. اگر نبود شيعيانی که خود را فديه سر سلامتی ايشان يافته اند به کدام اعتبار به استقبال ايشان بروند؟»
منش فعلی آيت الله سيستانی يادآور سلوک نامتعارف! عبدالمطلب نيای پيغمبر اسلام است که در آستانه حمله سپاه حبشه به مکه مکرمه به قصد تخريب بنای کعبه، طی نشست با ابرهه وقتی مواجه با قبول يک خواسته از جانب ابرهه شد تنها رها سازی احشام خود را که توسط سپاه مزبور به يغما رفته بود، مطالبه کرد.
نامتعارفی اين خواسته تا آنجا بود که موجبات شگفتی ابرهه را نيز فراهم کرد و سرزنشگرانه به ايشان گفت:
تو بزرگ مکه ای از تو توقع داشتم بجای چنين خواسته ای ممانعتم از حمله به کعبه را مطالبه کنی و عبدالمطلب نيز رندانه پاسخ داد:
من صاحب احشام خودم هستم و ملزم به دفاع از ايشان، خانه خدا هم صاحب خود را دارد و ايشان از آن دفاع خواهند کرد!
هر چند پيش بينی عبدالمطلب درست از آب درآمد و اتفاقاً لشگر ابابيل به دفاع از خانه خدا برخاستند اما در مجموع اين امر الزاماً نافی مسئوليت اجتماعی ايشان نمی توانست قرار بگيرد.
بر همين سياق هم آيت الله سيستانی بايد خود را در بزنگاه حساسی ببيند.
چشم تاريخ در ثبت اعمال تاريخ ساز آنانی که می توانند تاريخ ساز باشند تيزبين است و بی رحمانه و صادقانه اعمال آنان را ثبت می کند.
از سوی ديگر تعلل و خويشتنداری بزرگ دلانه آيت الله سيستانی هر اندازه برای اعتبار و محبوبيت ايشان مضر تمام شود اما هم زمان اعتباری مضاعف و بادآورده را نصيب روحانيت سياسی ايران در تهران و قم خواهد کرد.
قهراً در اتمسفری که از ناحيه مخالفان جمهوری اسلامی طی 25 ساله گذشته بر سلوک حکومتی حاکمان تهران ايجاد شده مبنی بر لزوم جدائی دين از سياست و حکومت، اکنون بر فرض درستی تمامی ادله مخالفين حکومت دينی از نوع جمهوری اسلامی، اين پرسش ذهن مسلمانان را خواهد گزيد که دين و مرجعيت دينی که تنها به درد ايام فراغت می خورد و يگانه کاربردش مرتفع کننده حوائج و فرائض نماز و روزه و شکيات و ابتلائات است و در روز واقعه که خون و جان مسلمين در معرض تهاجم و قتال است دچار لکنت زبان شده و معذور از هر گونه تصميم گيری و مدافعه خواهد شد و یا بتعبير مرحوم شريعتی :
دينی که ناتوان از ساختن دنيای مسلمين است و تنها تضمين کننده آخرت ايشان می باشد عجالتةً بود و نبود اش علی السويه است.
طبعاً در چنين حالتی پايوران جمهوری اسلامی که تاکنون جلوتر از مرجعيت عراق باطناً يا تصنعاً مواضع اصولگرايانه تری در دفاع از شهروندان عراقی گرفته اند، می توانند بر درستی بنيانهای حکومت دينی شان پايمردی بيشتری نمايند.
در همين راستا مسلمانان عراقی اکنون می توانند نامه احوال پرسانه بموقع و زيرکانه رهبر جمهوری اسلامی به آيت الله سيستانی را خط تفريق دو اسلام عافيت طلب و مسئوليت پذير تلقی کنند که با اغماض های آيت الله سيستانی ، آرمانی ترين فرصت را در اختيار دولتمردان تهران برای اثبات کارآمدی اصول گرايانه نوع حکومتشان قرار داده اند.
بسم الله الرحمن الرحيم
حضرت آيت الله حاج سيد علي سيستاني دامت بركاته
خبر عارضه كسالت جناب عالي موجب نگراني شديد گرديد.
از خداوند متعال مسالت ميكنم كه شفا و عافيت عاجل به آن جناب مرحمت فرمايد و سلامت آن وجود محترم را كه تكيهگاه معنوي ملت عراق ميباشيد به شما برگرداند.
جناب عالي همواره در طول سالهاي متمادي پشتيبان استوار معنوي و روحي براي آن ملت مظلوم بودهايد و امروز هم عليرغم خواست دشمنان و نظر بدانديشان، همان گونه است و دعا براي شما، دعا براي سعادت ملت عراق است.
از خداوند متعال دفع شر بيگانگان و اشغالگران ظالم و متجاوز را از ملت مسلمان عراق و همهي ملتهاي مسلمان مسالت ميكنم.
سيد علي خامنهاي
21/مرداد/83
خصوصاً که رهبری ايران در انتهای آن نامه فرصت را غنيمت شمرده و آمريکائيان را بی نصيب از طعنه خود نگذاشته است!
داريوش سجادی
22/مرداد/83
آمريکا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر