پاسخی به اظهارات سعيد ابوطالب نماينده مجلس مبنی بر غيرقانونی بودن فعاليت تلويزيون هما
ابتداً بر ذمه خود فرض می دانم پيشاپيش بابت تندی ادبيات بکار گرفته شده در اين مطلب از خوانندگان محترم عذرخواهی کنم اما اعتقاد راسخ داشته برخی مواقع برای تذکر به متوهمين تغیّر و تندی حکم نوشدارو را دارد. ثانياً تمامی توضيحات در اين وجيزه مواضع شخصی نويسنده بوده و توضيحات تفصيلی و بيشتر را مديريت تلويزيون هُما بزودی و در برنامه ای مستقل در اين رسانه خطاب به بينندگان و نماينده مزبور ارائه خواهند داد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سعيد ابوطالب نماينده جوان مجلس شورای اسلامی در جديدترين اظهارات خود پيرامون فعاليت شبکه هُما و چند شبکه ماهواره ای ديگر،نکات حائز اهميتی! مطرح کرده که تنها به اعتبار صِغَر سن می توان اين گونه اظهارات را مقتضای نامجوئی و جسارات غريزی ايام شباب ايشان گذاشت.
هر چند جسارت جوانان شيرين و قابل فهم است اما مشروط برآنکه قواره جسارت به اندازه قامت ايشان باشد.
مشاراليه روز يکشنبه بنقل از خبرگزاری فارس در پاسخ به سوالی مبنی بر جايگاه قانونی شبکه ماهواره ای هُما و چند رسانه ديگر بديهه سرائی کرده و فرموده اند:
ـ اولاً اين رسانه ها بدليل نابرخورداری از مجوز فعاليت، غيرقانونی اند.
ـ ثانياً اين رسانه ها بدليل عدم استفاده از پرچم و سرود جمهوری اسلامی، محروم از فعاليت قانونی در داخل کشورند.
مشاراليه در ادامه در مقام مساعدت رعيت نوازانه! راه حل کسب مجوز را هم نشانه گذاری کرده و فرموده اند:
اين شبکه ها می توانند با پذيرش قانون اساسی همچون شبکه های CNN و BBC به فعاليت در ايران بپردازند.
ابوطالب در انتهای اين بديهه سرائی در مقام افتاء نشسته و ابراز فرموده اند:
« آنهائی که با اين شبکه ها مصاحبه می کنند هر چند کار غير قانونی نمی کنند، اما کارشان اشتباه است چرا که به اين شبکه ها وجاهت می دهند لذا من به برخی از دوستان تذکر دادم تا با آنها مصاحبه نکنند»
پيرامون اظهارات فوق توجه به چند تذکر خالی از لطف نيست.
اين که جوان بايد جسور باشد، امری است معمول. همچنانکه تندروی و زياده خواهی و هيجان زدگی نيز سلوکی است که بعضاً به نام جوان و جوانی ممهور شده. اما اگر جای گله ای باشد از مُعَمّرين و عاقله مردان و ريش سفيدان جامعه است که برخلاف خويشتن داری و درايت و حزم انديشی متوقع از ايشان، بعضاً مشاهده می شود مواقعی جوانانه تر از جوانان رفتار کرده تا جائی که تبعات عمل شان توامان متضرر کننده خود و جوانان و جامعه می شود.
بعنوان نمونه زمينه های لطمه به کُشتی کشور که در طول تاريخ از جمله ورزش های نام آور برای ايران بوده، زمانی شکل گرفت که مُعمّرين در ناپخته ترين اقدام محتمل، عليرضا خادم جوان خوش نام و خوش سابقه در کشتی کشور را به سمت رياست فدراسيون کشتی منصوب کردند.
آشنايان با تشک کشتی در ايران بخوبی می دانند حرف اول را در کشتی کشور، پيش کسوتی زده و می زند. حال قهراً در چنين جوّی، قرار دادن جوانی ولو خوش سابقه چون «خادم» که در ابتدای رشد و ترقی و طی مدارج و مراحل تکوين کشتی خود بود به سمت فدراسيون کشتی، عملاً و هم زمان در عين حالی که موجبات تکدر خاطر پيش کسوتان کشتی کشور را فراهم می کرد، باعث اختلال در ترتيبات کاری فدراسيون نيز می شد که شد در عين حالی که خادم را نيز از روند رشد و ترقی معقول و معمول خود و کشتی اش محروم ساخت.
نمونه دوم برخورد نابخردانه سال گذشته قوه قضائيه ايران با جمعی از جوانان وبلاگ نويس بود .
قوه قضائيه چه خوش بدارد يا خوش ندارد در تمامی دنيا هر فعال سياسی به مُجرد آنکه به دليل فعاليت سياسی اش، تحت عنوان زندانی سياسی بازداشت و زندانی می شود به اعتبار فقد انگيزه مجرمانه و وجود انگيزه شرافتمندانه برخوردار از اعتبار و امتياز نزد جامعه می شود.
معمولاً نيز زندانيان سياسی فرهيختگانی ميانسال از فعالان سياسی اند که با پشت سرگذراندن سالهای جوانی، احساساتی شدن و هيجان زدگی خود را اسير درايت و تدبير و عقل خويش کرده اند.
اما نابخردی سال گذشته قوه قضائيه باعث شد با بازداشت چند روزه يا چند هفته ای چند جوان طبيعتاً احساساتی و بدلائلی بعضاً ناموجه، از ايشان که قرار بود مراحل رشد شخصيت خود را بصورتی طبيعی و منطقی طی کنند، متوهّمينی «خود کيسينجر بين» تمهيد کنند که حال ضمن برخورداری از کرديت چند روزه زندان سياسی، اکنون تک تک ايشان در وبلاگ هايشان کمتر از تدوين استراتژی و ارائه راهبردهای کلان ملی و بين المللی! نمی نويسند و در خلسه تئوريسين سياسی بودن، نسخه های فوق کارشناسانه برای حل جميع مشکلات سياسی کشور می پيچند.
همه اينها مقدمه اين سخن بود که ظاهراً پسر جوان مجلس شورای اسلامی نيز به اعتبار سفاهت چند هفته ای آمريکائی ها در به زندان انداختن مشاراليه در عراق اکنون ايشان را نيز دچار توهّم «خود ماندلا بينی» کرده تا برای ديگران دستورالعمل های اجرائی مرتکب! شوند.
اين در حالی است که حافظه مجلس ايران در پيشينه خود سابقه نمايندگانی چون کوروش فولادی را نيز دارد که همچون امروز اين نماينده جوان سال هائی را به جفا در زندان های لندن گذراند اما بعد از آزادی و کسب توفيق نمايندگی مردم در مجلس، حد خود را هرگز فراموش نکرد و سالهای پر افتخاری از نماينگی خود را در حافظه ملت ايران ثبت کرد.
سن پسر جوان مجلس شورای اسلامی کفايت نمی کند اما چنانچه از همکاران معمر خود در صدا و سيما بپرسند به ايشان خواهند گفت در ابتدای انقلاب سريالی از تلويزيون ايران پخش می شد به نام «اشک تمساح» که داستان جلسات مخفيانه چند عنصر سلطنت طلب معتاد را برای براندازی رژيم به تصوير می کشيد که از قضا يکی از ايشان چند روزی به اتهام استعمال مخدر اسير زندان شد و پس از آزادی در جلسات خود با تفاخر اظهار می داشت:
مرد شياشی، بايد ژندان هم رفته باشه!!!
ظاهراً نماينده جوان مجلس ما متوجه نشده اند که زندانی سياسی بالذات ارزش نيست بلکه اعتبار خود را مديون سلوک ارزشی و از تاسی و ابرام بر اصول اخلاقی خود احصاء می کند.
و از آن مهم تر شان نمايندگی مجلس ايشان است.
نماينده جوان مجلس ما متوجه آن نيستند که ايشان در کسوت نمايندگی مجلس، قبل از هر چيز نماينده اينجانب و اينجانبانند، نه اصحاب CNN و BBC !
بقول مهدی هاشمی خطاب به گلاب آدينه در اثر ماندگار «سلطان و شبان»:
شما سلطان بانوی مائی يا سلطان بانوی وزير اعظم؟
ظاهراً نماينده جوان ما توفيق استماع اين بخش از سخنان چند سال پيش رهبری نظام را از دست داده اند که خطاب به مسئولين کشور تاکيد مصرّح داشتند:
« ايشان در هر مقام و مسئوليتی در حکم نوکران مردم اند»
همين ثقل سامعه بر ذمه نماينده جوان مجلس ايران، گذراندن چند واحد آداب نوکری نزد مردم را تکليف موکد می کند.
مزيد اطلاع نماينده جوان مجلس ايران معروض می دارد، رهبری نظام همين چند هفته پيش بود که در سخنانشان تاکيد کردند:
« رسانه ها می توانند زمينه ساز گفتگوی آزاد و دوجانبه و چند جانبه ميان ملت ها و وسيله ای برای تبادل مفاهيم فرهنگی و اخلاقی و ارزش های والای انسانی ميان آنان باشند ... و امروز مصلحت صاحبان زر و زور اقتضا می کند تا رسانه های تحت سلطه آنها اسلام را مساوی تروريسم و آمريکا را مظهر حقوق بشر و دمکراسی نشان دهند»
حال خوب است نماينده جوان مجلس ما بفرمايند ادعای مساوق بودن اسلام با تروريسم و معادل بودن آمريکا با حقوق بشر از جانب کدام رسانه مطرح شده و می شود؟
«هُما تی وی» يا CNN و BBC که ظاهراً اين دو موجبات دلربائی نماينده جوان مجلس ما را فراهم کرده اند؟
اينکه مشاراليه در مصاحبه خود می فرمايند:
فعاليت شبکه هُما بدليل نابرخورداری از مجوز،غيرقانونی است. يادآور آن رباعی معروف عُمّر خيام است که:
يارب تو جمال آن مه مهرانگيز
آراسته ای به سنبل و عنبر و بيض
پس حکم چنان کنی که در وی منگر
اين حکم چنان بُود که کج دار و مريز!
پسرم!
شما به مسئولين محترم وزارت ارشاد بفرمائيد مجوز دادند که اينک جنابعالی فعاليت شبکه هُما را بدليل نابرخورداری از مجوز، غيرقانونی اعلام می فرمائيد؟
برخلاف اطلاع شما اين شبکه هُما بود که از قبل از آغاز فعاليت رسمی خود، درخواست مجوز از ارشاد کرد و بمدت شش ماه هم که مصادف با پايان دوران دولت قبلی بود از وجود چنان مجوزی برخوردار شد و متاسفانه بعد از انقضای آن مجوز شش ماهه، مسئولين جديد ارشاد از تجديد آن استنکاف ورزيدند.
گذشته از آن، اينکه جنابعالی می فرمائيد:
« اين رسانه ها بدليل عدم استفاده از پرچم و سرود جمهوری اسلامی، محروم از فعاليت قانونی در داخل کشورند و در صورت پذيرش قانون اساسی همچون شبکه های CNN و BBC می توانند به فعاليت در ايران بپردازند»
موجب کمال امتنان و مزيد تشکر است چنانچه بفرمائيد از چه تاريخی BBC و CNN به کسوت اسلام و مسلمين درآمده و ضمن پذيرش قانون اساسی جمهوری اسلامی ايران و با خوانش سرود جمهوری اسلامی و افراشتن بيرق ايران در رسانه های خود برخوردار از توفيق فعاليت قانونی در کشور شده اند؟
يعنی می خواهيد بفرمائيد سرکار خانم کريستين امان پور در هربار ماموريت خبری شان در تهران با وضوی « بی بی تميز»! وارد کشور شده و ذيل جان نثاران جمهوری اسلامی انجام وظيفه خبری می کنند و سرکار خانم فرانسيس هريسون نيز صبح به صبح ورودی دفتر دائمی BBC World در تهران را بعد از به اهتزار درآوردن پرچم جمهوری اسلامی آب و جارو کرده و به تمشیّت امور خبری خود می پردازند؟
چه خوب بود نماينده جوان مجلس قبل از آنکه مدعی رسانه هائی مانند هُما شوند اهتمام و غيرت انقلابی خود را صرف اعتراض به راه اندازی مجدد دفتر شبکه هائی همچون الجزيره می کردند که در قائله خوزستان رسماً مبدل به تريبون تجزيه طلبان شد و شيخ خزعل را در قواره قهرمان ملی خلق عرب خوزستان به مردم منطقه پمپ می کرد.
اين در حالی است که شبکه هُما از ابتدا و با صراحت و شفافيت اعلام کرده و می کند فعاليت رسانه ای خود را ذيل قوانين مصوب جمهوری اسلامی ايران تعريف کرده و هدف خود را تقويت و دفاع از منافع ملی و تلاش بمنظور ايجاد گفتمان و مفاهمه ملی می داند.
ناگفته نماند جغرافيای استقرار اين شبکه، شرط اول رسانه خوش اقبال بودن نزد رسانه های فارسی زبان موجود در آمريکا را خوش هتاکی و فحاشی به جمهوری اسلامی ايران ديکته می کند و از آنجا که اين رسانه تن به چنين ذم اخلاقی نداده و نمی دهد، با انواع و اقسام اتهام های مزدوری و جاسوسی و خائنی و افتراهائی از اين نوع در آمريکا مواجه بوده و هم زمان از جانب نوپايان و نوباوگان نوزبانان سياست در ايران همچون اين نماينده جوان مجلس، مورد لطف اين چنينی قرار گرفته و می گيرد.
پسرم
هُمائيان برای دفاع از منافع ملی کشورشان بضاعتی جز آنچه می بينی، ندارند.
جز اين نيز کار ديگری بلد نيستند.
حکايت ما با شما حکايت نی نوازی حضرت مولاناست آنجا که زبان به گلايه می گشايد که:
آن يکی نائی که خوش نی می زدست
ناگهان از مقـ ... دش بادی بجست!
نای بر مقـ ... د نهاد و فاش گفت:
گر تو بهتر می زنی، بستان بزن
حال چنانچه جنابعالی نيز راه و شيوه ای بهتر از هُمائيان در تحصيل و تامين و تحفظ و تعميق منافع ملی کشورتان در غربت بلديد، بسم الله ـ بستان بزن!
ترش يا شيرين اين دست تقدير بوده که جغرافيای بودنمان را در غرب رقم زده. اما در غرب بودنمان بمعنای غريبه بودنمان نيست.
يک نفر به اين جوان نماينده گوشزد کند:
آن ايامی که جنابعالی سرخوش از بازيگوشی های مقتضای هشت سالگی تان با هم بازی های خود بوديد، در ايران انقلابی شد که در راس آن پيرمردی روحانی قرار داشت بنام خمينی و اين خمينی در اوج انقلاب خود هشيارانه پاريس را برای ستاد مديريت رهبری انقلاب خود برگزيد تا به درستی بتواند از امواج رسانه های موجود در آن کشور برای رساندن پيام انقلابش بهره ببرد.
در آن مقطع نيز هيچکس خمينی را متهم به چرائی انتخاب غرب نکرد چرا که وی آزمون خود را پيش از اين در عرصه های ديگر داده بود.
خوشوقتيم که نماينده جوان امروز ما در آن مقطع کودکی بيش نبود والا استبعادی نداشت تا خمينی را نيز متهم به بی وجاهتی می کرد!
پسرم
هيچ روزنامه نگاری منصوب نشده که اينک به فتوای جنابعالی معزول شود.
اينجانب و همکاران اينجانب در تلويزيون هُما هرگز احساس ضعف و کمبود شخصيت و ضعف اعتماد بنفس و فقد وجاهتی نداشته که اينک برای تداوم رسالت رسانه ای خود محتاج تکدی مشروعيت و گدائی وجاهت در مصاحبه هايمان باشيم.
بچه های هُما هر يک به اندازه کافی سهم و دين خود را برای کشور و انقلاب ادا کرده اند که اکنون نسبت به چنين افاضه فيض هائی! دچار سرخوردگی نشوند.
اکنون نيز با وقف خود در راه اهداف و آرمان های از قبل اعلام شده اين رسانه با همه توان و بضاعت موجودمان يکه و تنها در آمريکا به مصاف رسانه ای با دولتی رفته ايم که ۵۰ سال برخوردار از پيشينه ای مملو از ظلم و ستم و اجحاف در حق مردم ايران است.
اينکه در اين غربت و در اين مصاف نابرابر در مقابل خود رقبائی همچون VOA را داريم که مستظهر به حمايت سياسی دولت آمريکا و برخوردار از بودجه ۸۵ ميليون دلاری است، ذره ای از عزم اينجانبان در دفاع از منویّات و حقوق مشروع ملت ايران را نمی کاهد و بقول همان خمينی که ظاهراً جنابعالی توفيق کسب فيض شان را نداشته ايد:
خداوندا؛
ما در اين دنيا هيچکس را جز تو نداريم و هيچکس را جز تو نمی خواهيم داشته باشيم. ما را ياری کن که تو بهترين ياری کنندگانی.
زياده بقای عمر شما ـ فقط تکرار نشه
داريوش سجادی
دبير سرويس سياسی تلويزيون هُما
۲۰/تير/۸۵
آمريکا
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر