۱۳۹۲ خرداد ۳, جمعه

ذلت شيرين!


در جريان سفر محمود احمدی نژاد به نيويورک و در خلال نشست خبری ايشان با اصحاب مطبوعات اتفاق علی الظاهر کم اهميتی افتاد که در بطن خود حائز اهميت بود و هست.

در خلال اين کنفرانس مطبوعاتی و در جمع خبرنگاران مختلف آمريکائی، جوانی ايرانی تبار بنمايندگی از شبکه ماهواره ای VOA (رسانه رسمی دولت آمريکا) نيز حضور داشت که بر خلاف ديگر خبرنگاران حاضر در جلسه مزبور در بيان سوال خود از رئيس جمهور ايران بشدت دچار استرس شده و ناتوان از رعشه خود، صدر و ذيل پرسش اش را با تراژدی پر التهابی از ارتعاش کلامی به پايان رساند.



لکنت زبان جوان مزبور در مقابل رئيس جمهور ايران در حالی روی داد که در انديشه شيعی تواضع نزد ناتوانان بعنوانی فعلی اخلاقی و بايسته و شايسته توصيه شده هر چند به همان اندازه و ميزان نيز بر تغيــّر و درشتی با زورمندان و ستمگران ابرام گرديده.



اينکه سيد محمد خاتمی در نشست اخير خود در دانشگاه هاروارد، شيرين ترين خاطره خود از دوران رياست جمهوری اش را متعلق به روزی دانست که در آخرين ماه های دوران حضورش در کاخ رياست جمهوری، در کانون تجمع دانشجويان نشست و پاره ای از دانشجويان سبکسرانه و جوانانه بدون لکنت زبان، لسان و گويش خود با رئيس جمهور وقت را با دشنام و ناسزا و درشتی آلودند و کسی نيز از اصحاب قدرت معترض ايشان نشد، چنين تجربتی يادآور فرازی از نامه تاريخی علی ابن ابيطالب به مالک اشتر بود که خطاب به ايشان گوشزد می کرد:



«براى كسانى كه به تو نياز دارند ، زمانى معين كن كه در آن فارغ از هر كارى به آنان پردازى . براى ديدار با ايشان به مجلس عام بنشين ، مجلسى كه همگان در آن حاضر توانند شد و ... در برابرشان فروتنى نماى و بفرماى تا سپاهيان و ياران و نگهبانان و پاسپانان به يك سو شوند ، تا سخنگويشان بى‏هراس و بى‏لكنت زبان سخن خويش بگويد . كه از رسول الله بارها شنيدم كه پاك و آراسته نيست امتى كه در آن فرودست نتواند بدون لكنت زبان حق خود را از قوى دست بستاند . پس درشتگوئى يا عجز آنها در سخن گفتن را تحمل کن.»



اما اينکه رئيس جمهور احمدی نژاد در نشست خبری خود در نيويورک چنان مواجه ای با خبرنگار جوان شبکه ماهواره ای VOA داشت که بر خلاف ديگر خبرنگاران آن جلسه، جوان مزبور را در بيان سوال خود دچار ارتعاش و رعشه کلام کرد را نيز بايد و می توان منافی با توصيه اخلاقی علی ابن ابيطالب به مالک دانست؟



آيا اکنون نبايد احمدی نژاد را مورد شماتت قرار داد که چه تصوير و شمايلی از خود و شاکله دولت جمهوری اسلامی در اذهان و افکار عمومی غربيان ساخته ای که اينک يک خبرنگار جوان علی الظاهر ايرانی تبار، برای بيان سوال خود اين چنين دچار وحشت و لغوه و ارتعاش کلامی در مقابل رئيس جمهور ايران می شود؟



اساساً لکنت زبان در مقابل اصحاب قدرت می تواند برخوردار از افتخار باشد؟



طبيعتاً با اتکای بر اندرز اخلاقی امام نخست شيعيان نمی توان و نبايد چنين استيصالی را ارج نهاد و فضاسازان چنين گفتمان نامتوازن و مرعوبانه ای را بايد مورد عتاب قرار داد اما همان امام در فراز ديگری از وصايای اخلاقی خود خطاب به شيعيان اش توصيه می کند تا در هنگامه نبرد با دشمن چنان به چشم دشمن خيره شو که سفيدی چشمت سرخ شود تا دشمن خشمت را در چشمانت نيز حس کند.



اما بلافاصاله اين پرسش خود را بر ذهن نقاد تحميل می کند که آيا يک نشست خبری آن هم با اصحاب مطبوعات، عرصه نبرد و جنگآوری است که بايد با چشمانی غيض آلود به اصحاب رسانه نگريست تا جائی که جوان مزبور را دچار لکنت و ارتعاش کند؟

قطعاً پاسخ اين پرسش مثبت نيست اما نکته اصلی که در اينجا مستتر است آنست که آيا جوان مزبور را می توان نماينده ای قابل وثوق از اصحاب رسانه ها در آن نشست تلقی کرد؟

واقعيت آنست که خبرنگار مزبور از عمق دخمه ای خود را به کانون اصحاب رسانه پمپ کرده که خود به همراه ديگر همکارانش در VOA جملگی ايرانيانی شرمنده از ايرانی بودنشان، ابتدا يک بار در مقابل قاضی دادگاه آمريکا به صراحت قسم نامه زير را برای خلع تابعيت ايرانی خود و پذيرش تابعيت آمريکائی قرائت کرده اند بدين مضمون که:




بدينوسيله سوگند می خورم کلاً و تمامی وفاداری خود به هر پادشاه يا دولتمرد و دولت و حکومت و مملکتی که تاکنون شهروند آن بوده ام را طرد کرده و در برابر کليه دشمنان داخلی و خارجی به دفاع و حمايت از قانون اساسی و قوانين ايالات متحده آمريکا پرداخته و به آن ايمان و وفاداری واقعی بورزم و هنگامی که قانوناً لازم باشد برای دفاع از ايالات متحده تفنگ بدست خواهم گرفت ... من اين تعهد را آزادانه و بدون هيچگونه تحفظ و يا نيت طفره روی می پذيرم. خداوندآ به من کمک کن(!)



The Oath of Citizenship

I hereby declare, on oath, that I absolutely and entirely renounce and abjure all allegiance and fidelity to any foreign prince, potentate, state, or sovereignty of whom or which I have heretofore been a subject or citizen; that I will support and defend the Constitution and laws of the United States of America against all enemies, foreign and domestic; that I will bear true faith and allegiance to the same; that I will bear arms on behalf of the United States when required by law; that I will perform noncombatant service in the Armed Forces of the United States when required by the law; that I will perform work of national importance under civilian direction when required by the law; and that I take this obligation freely without any mental reservation or purpose of evasion; so help me God





ثانياً کليه پرسنل شبکه ماهواره ای VOA متعلقين به رسانه ای بوده که رسماً از جانب دولت ايالات متحده آمريکا تاسيس و حمايت شده و با اعتراف صريح ريچارد آرميتاژ معاون سابق وزارت امور خارجه آمريکا از سال گذشته نيز با تخصيص مبلغ کلانی از بودجه 75 ميليون دلاری کاخ سفيد مقرر شده نقش عمله رسانه ای دولت آمريکا برای دخالت در امور داخلی ايران را عهده داری کند.







خصوصاً آنکه وزارت امور خارجه آمريکا نيز نقش محوری را در تمشيت امور خبری اين رسانه را به عهده داشته و هم ايشان مقرر کرده اند تا از ماه دسامبر با افزايش برنامه های اين شبکه به 12 ساعت در روز، نو هموطنان ايرانی تبار ايشان نقش بارزتری در تمهيد منويات رؤسای خود در کاخ سفيد و وزارت خارجه آمريکا را عهده داری کنند.

لذا با عطف توجه به چنين پيشينه پر شائبه ای نزد اصحاب رسانه مزبور، هر اندازه هم که بخشی از ايرانيان با احمدی نژاد از حيث سياسی مخالف باشند، اما چنانچه پارکينسون کلامیاصحاب رسانه های عمو سام در مقابل رئيس جمهور ايران را بتوان منبعث از صولت و اقتدار معنوی انقلاب اسلامی تلقی کرد، که ظاهراً نمی توان تلقی ديگری هم داشت، متقابلاً نبايد و نمی توان ذلت و لکنت اصحاب رسانه های اردوی دشمن را مذمت کرد.

چنان رعشه ای را می توان به اعتبار ضعف و بطلان موضع دشمن در مواجهه با قوت و قدرت و استحکام مواضع و مطالبات انديشه حاکم بر انقلاب اسلامی ايران، فهم و قدرشناسی کرد.

هر اندازه پرخاش ضعفا بر سر اصحاب قدرت شيرين و لذت بخش است به همان اندازه نيز ذلت و زبونی اصحاب قدرت در مقابل حقانيت مواضع يک ملت شيرين و لذت بخش می باشد.



داريوش سجادی

31 شهريور 85

آمريکا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر