۱۳۹۲ خرداد ۳, جمعه

شطرنج سه نفره!


ارزيابی تغيير موضع ناگهانی دولتمردان آمريکا نسبت به ايران
تغيير موضع يکصد و هشتاد درجه ای سياستمداران کاخ سفيد در مدتی کمتر از يک هفته نسبت به جمهوری اسلامی ايران قبل از آنکه اثبات کننده مصلحت سنجی واقعبينانه کاخ سفيد باشد اسباب تحيّر و سرگشتگی و استيصال آندسته از ايرانيان صاحب رسانه در لوس آنجلس را فراهم کرد که با تصور آغاز سرنگونی رژيم حاکم بر تهران و حمايت آمريکا از اغتشاش گران در داخل کشور خوش خرامی خود برای واشنگتن طی ايام ناآرامی ها در تهران را برباد رفته می بينند!

جمعه ششم تير ماه گذشته بود که «کونداليزا رايس» مشاور امنيتي كاخ سفيد، طی ديدار با مقامات انگليسي درلندن گفت: «اگر دولت‌هاي اروپايي، انگيزه‌اي براي همكاري با آمريكا ندارند، واشنگتن به طور يكجانبه عليه ايران و كره شمالي اعلان جنگ خواهد كرد.»

بدنبال همين اظهار نظر بود که مفسر سياسی بخش زير ذره بين راديو دولتی آمريکا(VOA) شورمندانه نويد آنرا می داد که آمريکا تصميم قاطع خود را جهت مبارزه با تروريسم بين الملل گرفته و با تکيه بر اظهارات رايس به دولتمردان جمهوری اسلامی هشدار می داد که بی جهت اميدی به حمايت اروپا نبنديد و آمريکا عزم خود را راسخ کرده تا راساً تکليف جمهوری اسلامی ايران را يکسره کند!

هنوز يک هفته از اظهارات مشاور امنيتی کاخ سفيد نگذشته بود که روز پنج شنبه دوازدهم تير ماه « کالين پاول» وزير خارجه ايالات متحده از موضعی کاملاً متفاوت با «کونداليزا رايس» ضمن تاکيدش بر احتراز واشنگتن از دخالت در امور داخلی ايران گفت:

«آمريکا می تواند از اعتراضات جوانان ايرانی حمايت کند، ولی بايد به خاطر داشته باشد که رييس جمهوری ايران آزادانه انتخاب شده است و ما نبايد در يک "دعوای خانوادگی" دخالت کنيم.»

هر چند فهم موضع جديد واشنگتن برای آندسته از مخالفين ايرانی جمهوری اسلامی که در لوس آنجلس همه توان و اعتبار رسانه ای خود را صرف شهرآشوبی در جريان اعتراضات دانشجوئی در تهران و ديگر شهرها بمنظور امداد رسانی به سياستهای مداخله جويانه آمريکا کرده بودند، دشوار است اما اين باعث نشد تا همان مفسر بخش زير ذره بين راديو آمريکا مجدداً در مقابل ميکروفون اين راديو اقدام به تفهيم موضع جديد واشنگتن به دولتمردان ايران نکند و بندبازانه اين بار خطاب به شنوندگان خود بگويد:

«اين موضع جديد آمريکا مُبيّن مشی دمکراتيک دولتمردان واشنگتن است»!

اغتشاشات اخير ايران هر چقدر در داخل کشور جنبه تراژيک داشت نزد رسانه داران ايرانی مقيم لوس آنجلس به کمدی نزديک تر بود!

از ابتدای درگيريهای تهران که سناتور «سام براون بک» با استناد به اين ناآرامی ها عجولانه در مجلس سنای آمريکا ارائه دهنده طرح کمک 50 ميليون دلاری به تلويزيونهای ماهواره ای ايرانيان مقيم لوس آنجلس جهت تقويت نقش مديريتی اين رسانه ها در آشوبهای ايران شد، رقابتی مشمئز کننده ميان مديران اين شبکه های فارسی زبان در گرفت که طی آن هر کدام می کوشيدند با نفی ديگری خود را به سياستمداران آمريکائی برخوردار از مرجعيت اصلی خبر رسانی نزد ايرانيان در داخل کشور، معرفی کنند.

تلويزيون داران لوس آنجلس آنچنان در ولع کسب طعام سنای آمريکا رقابت های خود را فشرده کردند که صدای اعتراض « براون بک» را نيز درآوردند و مشاراليه با لسانی تحقيرآميز خطاب به ايشان اظهار داشت:

«من نزد هر کدام از مديران ايرانی تلويزيونهای لوس آنجلس که می نشينم مدعی می شود که اين رسانه اوست که حرف اول را در ايران می زند و ديگر رسانه ها در حاشيه قرار دارند»!

آبروريزی ايرانيان صاحب رسانه در لوس آنجلس در کسب مرحمت مالی سنای آمريکا که همچون کودکان دبستانی که در پاسخ به سوالات آموزگار خود نابردبارانه می کوشند ضمن سبقت از ديگری با صدای هر چه بلندتر بگويند: آقا ما بگيم؟ آقا ما بگيم؟ اقدام به انکار ديگر همکارانشان کنند کار را بجائی رساند که نهايتاً دولت آمريکا عطای ايشان را بر لقائشان بخشيد و راساً تصميم گرفت با تقويت شبکه ماهواره ای راديو ـ تلويزيون دولتی خود (VOA) جهت ارائه برنامه روزانه از خير شبکه های لوس آنجلس بگذرد!

حال رو سياهی برای لوس آنجلسيان مانده که با تَغّيُر به يکديگر می نگرند و خطاب به يکديگر می گويند:

تقصير تو بود!!!

اما اغتشاشات اخير ايران هر اندازه که جنبه هشدار دهنده برای دولتمردان جمهوری اسلامی داشت برای دولتمردان آمريکا آ گاه کننده بود.

مهمترين نتيجه ملموس اين اغتشاشات مجاب شدن واشنگتن از ناتوانی جامعه اپوزيسيون ايرانی مقيم لوس آنجلس بود.

بسيج همه جانبه و تمام عيار کليه رسانه های تصويری لوس آنجلس در دامن زدن به شهرآشوبی های اخير ايران ، حجم و وزن حقيقی ايشان را که مدعی نفوذ معنوی و توان مديريتی در درون کشور را داشتند برملا کرد!

اکنون کاخ سفيد تحقيقاً متوجه شده که کل توان بسيج اپوزيسيون ايرانی مقيم لوس آنجلس در ايران چيزی حدود دو تا سه هزار نفر را شامل می شود!

همين آمار غير قابل افتخار بود که موجبات رسوائی مدعيان رهبری جامعه ايران در لوس آنجلس را فراهم کرد.

اما صرف نظر از عوارض بالينی تغيير موضع ناگهانی کاخ سفيد بر اپوزيسيون ايرانی مقيم لوس آنجلس که بمثابه آب سردی بر ظرفيتهای غير قابل اعتنای ايشان بود، تغيير موضع واشنگتن را می توان از زوايای ديگری نيز مورد ارزيابی قرار داد.

هر چند واشنگتن در ابتدا تحت اغوای تبليغات غلط و فضا سازيهای خبری رسانه ها، فرصت طلبانه کوشيد از اغتشاشات اخير ايران بهره برداری سياسی کند اما بعد از استقرار آرامش در ايران دولتمردان اين کشور با گمانه زنيهای خود واقعبيانه متوجه شدند از سر گيری گفتگو با دولت ايران مقرون به صرفه تر از دادن اختيار خود به جمعی ايرانی روياليست مقيم لوس آنجلس است که جنس دردشان از جنس بی دردی است!

نکاتی که واشنگتن را بعد از رسوا شدن اپوزيسيون لوس آنجلس، متقاعد به اتخاذ چنين رويکردی کرد واقعيتهای منطقه ای در خاور ميانه بود:



ـ بالا گرفتن کشتار سربازان آمريکائی در عراق طی روزهای اخير.

ـ عوض شدن تدريجی نوع نگاه مردم عراق به سربازان آمريکا از نيروهای آزادی بخش به ارتش اشغالگر.

ـ روحيات ناشناخته روحانيت شيعه خصوصاً فتوای اخير آيت الله سيستانی متنفذ ترين مرجع تقليد شيعيان درعراق که آمريکائيها تلقی روحانی آرامی از وی داشتند مبنی بر: عدم صلاحيت آمريكايي ها و انگليسي ها براي تعيين اعضاي مجلس تدوين قانون اساسي عراق.



مجموعه واقعيتهای فوق در کنار نااميدی اين کشور از به فرجام براندازانه رسيدن اغتشاشات کور تهران، دولتمردان آمريکا را متقاعد به اين نکته کرد که: راه صلح در کربلا از تهران می گذرد!

ظاهراً طی سفر هفته گذشته جک استرو وزير خارجه انگلستان به ايران، دولتمردان تهران توانسته اند از کانال لندن به واشنگتن تفهيم کنند منافع ملی خود را قربانی شناخت غلط خود از ايران و خصومت کور صهيونيستهای صاحب نفوذ در کاخ سفيد و هيجان زدگی اپوزيسيون مقيم لوس آنجلس نکنند و چنانچه حرفی برای گفتن دارند مثل بچه آدم بيآيند پای ميز مذاکره در ژنو تا ببينيم چه می خواهند!

متلک ديپلماتيک رئيس جمهور خاتمی به وزير خارجه بريتانيا طی ملاقاتش با وی در تهران مبنی ابراز اميدواری نسبت به عملکرد سفير انگليس در تهران جهت فهم واقعيت هاي ايران و انتقال درست اين واقعيتها به مسئولان كشورش بمنظور اجتناب از ارزيابی های اشتباه لندن از مسائل ايران، گوشزد زيرکانه ای بود که ظاهراً هم لندن و هم واشنگتن به فراست پيام مستتر در آنرا دريافت کرده اند.

آغاز مجدد مذاکرات ايران و آمريکا در ژنو طی هفته گذشته ، نشان دهنده آنست که تهران با هوشياری توانسته اهميت استراتژيک خود برای تامين صلح در منطقه را به آمريکائيان تحميل نمآيد.

موضعگيری بديع و واقعبينانه وزير خارجه آمريکا نسبت به ايران علی رغم حمايت ناشيانه جورج بوش و تونی بلر از اغتشاش گران روزهای گذشته در ايران در کنار اخبار موافقت ايران جهت تحويل دادن نيروهای بازداشتی القاعده و موضعگيری اخير وزارت خارجه ايران نسبت به طرح صلح خاورميانه و منوط کردن آن به پذيرش فلسطينيان جملگی مُبين بر سر عقل آمدن آمريکا در مواجهه با تهران و تن دادن ايران به مذاکره مجدد با واشنگتن مشروط بر عدم دخالت اين کشور در امور داخلی ايران است.

هر چند آغاز مجدد مذاکرات ژنو می تواند فرصت تنش زدائی غير مستقيم مناسبات تهران و واشنگتن را فراهم کند اما اين فرصت در بطن خود برخوردار از ظرفيتهای فتنه گری نيز می باشد.

بُعد فتنه گرانه اين مذاکرات از آنجا نشات می گيرد که طرف اسرائيلی که همواره مخالف هر گونه نزديکی ميان تهران و واشنگتن بوده بمانند سنوات قبل خود را مهيای کارشکنی و توقف اين روند نمايد.

افشای سفر مخفيانه مک فارلين به تهران در دهه شصت و توفيق در تعليق مذاکرات دور نخست ايران و آمريکا در ژنو با ادعای همراهی ايران در عمليات تروريستی القاعده در رياض طی بهار گذشته القاء کننده اين توقع به ناظران سياسی است که ناشکيبائی فتنه گرانه تل آويو در هر گونه روند تنش زدائی ميان تهران و واشنگتن فضای سياسی موجود ميان دو کشور را مجدداً مهيای دسيسه ای خصومت آميز نمايند.

تل آويو طی 24 سال گذشته کوشيده در صفحه شطرنج تعاملات ميان تهران و واشنگتن خود را بعنوان بازيگر سوم و پشت صحنه به طرفين تحميل نمايد و يگانه نقشی را هم که در اين بازی عهده داری کرده به هم زدن اصل بازی بوده!



داريوش سجادی

14/ تير/82

آمريکا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر