۱۳۹۲ خرداد ۳, جمعه

فرياد در خلاء


اعتراض قابل فهم « هاشمی رفسنجانی» خطيب نماز جمعه تهران طی هفته گذشته به سياهه اتهامات صدام حسين در دادگاه در حال انجام وی مبنی بر آنکه:« جنگ كويت را كه بيش از چند ماه طول نكشيد در دادگاه صدام مطرح مي‌كنند اما هشت سال جنايت عليه ايران مطرح نمي‌شود؟» را به تعبيری می توان فرياد در خلاء تنها ترين سردار يا تنها ترين مردمی دانست که سفيهانه! از کسانی مطالبه حق شان را می کنند که خود تضييع کننده آنند.

هر چند گلايه هاشمی از کيفر خواست صادره در دادگاه صدام گلايه ای بجا و قابل دفاع است اما نکته مغفول برای هاشمی و ديگر ايرانيان آنجاست که نمی فهمند و يا خود را به نفهمی می زنند که اين دادگاهی است که در ظل توجهات ارتش ايالات متحده آمريکا برگزار شده.

طبعاً هاشمی و ديگر هم نظران وی آنقدر نبايد ساده انديش و خوش خيال باشند تا چنين تصور کنند دولت ايالات متحده آمريکا با صرف ميلياردها دلار بودجه و اعزام صدها هزار نفر نظامی به خاک عراق و بعد از تقبل و تحمل هزينه های سنگين انسانی و سياسی و اقتصادی اکنون در مقام استيفای حقوق ولو مشروع و برحق ايرانيان در جنگ هشت ساله ارتش بعث عراق با ايشان باشند.

هاشمی قطعاً خود به خوبی متوجه اين مطلب هست که صرف نشاندن صدام بر کرسی اتهام تجاوز به خاک ايران قبل از محاکمه صدام بمعنای محاکمه تاريخ سياسی هشت سال جنگ صدام و متحدين آن با ايران است.

براستی کداميک از متحدين امروز آمريکا در نبرد با صدام جرات و جسارت آنرا دارند تا انگشت اتهام حمله و جنگ عراق با ايران را متوجه صدام کنند؟

خوبست آقای هاشمی به اين پرسش پاسخ دهند: مگر غير از آنست که در تمام طول جنگ هشت ساله صدام با ايران، عموم دولتهای عربی و جبهه متحد اروپا و آمريکا بالاتفاق از حاميان صدام بودند.



آقای هاشمی آيا آمريکائيان و اروپائيان و اعراب و ديگر متحدين صدام را آنقدر احمق فرض کرده که با دادن تريبون به صدام و بازخواست از وی در قبال جنگ با ايران اين فرصت آرمانی را به صدام بدهند تا تک تک ايشان را مخاطب قرار دهد که:

آقايان اعراب؛ مگر در تمام طول جنگ من با ايران شمايان اينجانب را سنگر بان مرزهای شرقی جهان عرب در برابر ايران مجوس و انقلابش نمی دانستيد؟

مگر همين عربستان و کويت نبودند که با حمايت های مالی گسترده شان يک شب هم نگذاشتند خواب خوش ما از ناحيه دلنگرانی از کمبود بودجه در جنگ با ايران ناخوش شود؟

مگر همين کويت نبود که بعد از خلع يد ناوگان دريائی عراق توسط ايران در خليج فارس با تمسک به بهانه عدم امنيت کشتيرانی در خليج، پای ناوگان نظامی آمريکا را به منظقه و بر عليه ايران باز کرد.

مگر همين فرانسه نبود که با سوپر اتاندارها و ميراژها و حتی خلبانهای خود تامين کننده کمبودهای نظامی ارتش بعث شده بود؟

مگر همين آلمان نبود که تکنولوژی موشکها و بمب های شيميائی را به عراق داد تا از آن عليه ايران استفاده شود؟

مگر جميع کشورهای عربی نبودند که در تمام طول مدت جنگ با ايران مستمراً و بتناوب در اتحاديه عرب و شورای همکاری خليج فارس بنفع ارتش و دولت عراق بيانيه پشت بيانيه صادر می کردند؟

مگر همين « دونالد رامسفلد» وزير دفاع امروز آمريکا نبود که در اوج جنگ و بعد از سقوط « فاو» و قرار گرفتن ارتش ايران در پشت دورازه های بصره سرآسيمه و آغوش گشايانه عازم بغداد بمنظور تامين نيازهای اطلاعاتی ارتش عراق در جنگ با ايرانيان شده بود؟



آقای هاشمی!

مطمئناً صدام آنقدر عقل دارد تا بفهمد چنانچه قرار است غرق شود همه شرکا و متحدين سابق و مخالفين ظاهر الصلاح امروزين اش را نيز با خود غرق کند.

و مطمئناً آمريکا نيز به همان اندازه صدام در کنار متحدين اروپائی و منطقه ای اش برخوردار از عقل هست که ضمن اجتناب از مهيا کردن چنين فرصتی برای صدام، همزمان ايران و دولتمردان ناسازگار و چموشش با نظام يکه سالار آمريکائی را نيز محروم از حق مشروع و قابل استنادشان کنند.

25 سال حضور هاشمی رفسنجانی در عالی رتبه ترين سطح از سطوح فعاليتهای ديپلماتيک بايد اين نکته بديهی و پذيرفته شده در جهان سياست تک قطبی را به ايشان تفهيم کرده باشد که :

شرط برخورداری از حق در نظام يکه سالار آمريکائی يا « گربه ملوس» بودن مانند کويت است و يا شير مطيع شدن بمانند « قذافی»



داريوش سجادی

12/تير/83

آمريکا

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر